۱۴۰۴/۰۶/۰۵ ساعت ۲:۵۶ ب.ظ توسط مجیدشمس | 

اگر حمله وحشیانه اعراب به سرزمین ایران بوقوع نمی پیوست وحدت خط ونشر زبان فارسی درسرزمین پهناور ایران همه گیرمی شد مکتب خانه ها ومراکزسواد آموزی یک پارچگی پیدا می کردند لهجه هاوگویش ها به زبان واحد نوشتاری فارسی تبدیل می گشت با حمله اعراب اساس فراگیری دانش مختل و نابود شد کتابها وکتابخانه ها سوزانده شد همه چیز امنیتی وتحت سیطره اعراب مهاجم قرار گرفت فرصت ارتباط فراگیری دانش از نسل ها به یکدیگر منقطع گردید بگونه ای که تا ۲۵۰سال از حمله اعراب فرد دانشمند وفرهیخته ای در سرزمین ایران سراغ نداریم آنچه در سرزمین ایران اشغال شده وجود داشت غارت،تجاوز،اسارت وقتل بود نهضت احیای زبان فارسی توسط بزرگمردی بنام یعقوب لیث صفاری کلید خورد تا قبل از یعقوب همه تعلیمات، مکاتبات، نامه های اداری و درباری به زبان عربی بود یعقوب در قلمرو حاکمیت خود نوشتار عربی را حذف و نوشتار فارسی را جایگزین کرد این حرکت یعقوب لیث سرآغاز موج ایرانخواهی و مبارزه فرهنگی با اعراب مهاجم شد نویسندگان وشعرا آثار خود را به نظم ونثر زبان فارسی رواج دادند در سرزمین اشغال شده ایران هرزگاهی سلسله ای حاکم می شد اولین جرقه در سلسله ایرانی سامانیان کلید خورد شعرا ونویسندگان فارسی گوی همچون رودکی،شهیدبلخی،دقیقی،ابوشکور بلخی،کسایی مروزی پا به عرصه فرهنگ وادبیات گذاشتند اوج رقابت شعر وشاعری ونویسندگی درزمان غرنویان خصوصا سلطان محمودغزنوی بود دربار ایشان محل رفت وآمد ادیبان،نویسندگان وشعرای بزرگی همچون ابونصرفارسی، حکیم سنایی، فرخی سیستانی، عنصری، عیوقی، مسعود سعدسلمان، منوچهری، ناصرخسرو، نصرالله منشی،حکیم نظامی وبزرگترین سخن سرا و حماسه ساز حکیم ابوالقاسم فردوسی گردید نقش فردوسی دراحیای زبان فارسی بی بدیل است فردوسی در طی ۳۰سال سرگذشت شاهان وپهلوانان ایران را تحت عنوان شاهنامه به نظم حماسی که تهیج کننده. هویت وغیرت ایرانی است بر گرداند که شالوده، اساس و بنیان زبان فارسی کنونی است شاهنامه در برابر ادبیات عرب وزنه سنگین مکتوبی بود و قدرت مقابله را داشت فردوسی درشاهنامه سرگذشت تاریخی ایران را در سه بخش اساطیری، پهلوانی،تاریخی و در چهار دوره پیشدادی،کیانی، اشکانی و ساسانی تا حمله اعراب به نظم حماسی در اورد وبه ایرانیان فهماند که هویتی تاریخی به بلندای آفتاب دارند مدت زمامداری، حوادث، اتفاقات وجنگ های شاهان حاکم برایران همچون کیومرث،هوشنگ،جمشید،فریدون،منوچهر، کیقباد،کیکاوس،کیخسرو،لهراسب،گشتاسب، بهمن،هما،داراب ودارا، شاهان اشکانی،شاهان ساسانی همچون اردشیر، شاپور ذوالاکتاف،هرمز،بهرام گور، قباد، انوشیروان،خسرو پرویز،یزدگرد و... به تفصیل بیان کرد وبه دلاوریهای پهلوانان بزرگ همچون نریمان،قارن،سام،کاوه،زال،رستم،طوس، گودرز،گیو،بیژن، سهراب، برزو، فریبرز،بهرام ،رهام،گرگین، فرامرز،اسفندیار،بهرام چوبینه،رستم فرخزاد، ...و پهلوانی آنان پرداخت بزرگترین ودلاورترین وگرامی ترین آنها رستم دستان است گراین تیر از ترکش رستمی است نه بر مرده بر زنده باید گریست پهلوانان پاسبانان ایران زمین دربرابر هجوم تورانیان،یونانیان ورومیان بودند و مردانه ایستادند بگونه ای که: همه سربسر تن به کشتن دهیم ازآن به که کشور به دشمن دهیم شاهنامه فردوسی سرآغازی برای نوشتار وگفتارزبان فارسی نویسندگان و شعرای بعدی همچون سعدی،مولوی،حافظ، صائب، نظامی، جامی، و... شد بدون تردید فردوسی احیاگر زبان فارسی است فردوسی با سرودن شاهنامه به ایرانیان بعد از ۴۰۰سال ازحمله اعراب به ایران هویت بخشید اعرابی که ایرانیان را موالی (بندگان ازاد شده) می دانستند ثروتهای آنان را می بردند مردانشان را می کشتند جوانان، زنان ودختران را به غلامی وکنیزی می بردند ودر بازار برده فروشان می فروختند با دید حقارت به آنان نگاه می کردند فردوسی بصورت مکتوب مبارزه فرهنگی، ملی وهویتی علیه بیگانگان را کلید زد روزنه امیدی که به هویت واقتدار یکی از ابر قدرتهای جهان ماقبل حمله اعراب بود پرداخت ایرانیان تحقیرشده بامیل قلبی شعرهای حماسی شاهنامه را می خواندند و امیدواربه آینده می شدند زبان فارسی شالوده مستحکمی شد وبا حمله مغولان خونخوار ، غارتگر و ویران کننده نیز پا برجا ماند مغولان نتوانستند هویت فرهنگی وتاریخی ایران را تغییر دهند وبناچار ذوب در نوشتار وادبیات فارسی ایران شدند شاهنامه هویت ایرانی ماست قوم، نژاد، اصل،نسب، زبان، اعتقاد، محدوده جغرافیایی اساس هویت ملتهارا تشکیل می دهند هیچ مرام، مسلک وایده ای نمی تواند جایگزین هویت تاریخی کشوری شود وظیفه هر ایرانی است که در پاسداشت فرهنگ غنی خویش خصوصا زبان فارسی اهتمام ورزد اگر سه کتاب درخانه داریم یکی از آن ها باید شاهنامه فردوسی باشد . برگرفته از پیام رسان ایتا به قلم استاد و همکار گرامی عبدالحسین سلحشور

برچسب ها :

فارسی

،

عربی

،

تاریخ

،

زبان

۱۴۰۴/۰۴/۳۱ ساعت ۱۰:۳۰ ق.ظ توسط مجیدشمس | 

✅ پس از حمله بی رحمانه عربها به ایران حداقل کلماتی را به عناوین ۱۱۰ حرفه، شغل و یا اصناف، به زبان فارسی ما تحمیل کردند که خدوراشکر در حال فراموشی است. صبّاغ: رنگ‌رز، رنگ‌فروش سکّاک: چاقوساز، سکه‌زن، آهنگر بزّاز: پارچه فروش دقّاق: آرد فروش خرّاط: تراشکار، چوب تراش نجّار: درودگر، چوب‌ساز بقّال: تره‌فروش غله‌فروش حدّاد: آهنگر، آهن‌فروش‌، زندان‌بان صیّاد: شکارچی قنّاد: شیرینی‌‌پز دبّاغ: پوست‌فروش رزّاز: برنج‌فروش‌، برنج‌‌کوب خزّاف: سفالکار علّاف: علوفه فروش سرّاج: سازندهٔ زین اسب قصّاب (جزّاز): گوشت فروش طبّاخ: آشپز خبّاز: نانوا فصّاد: رگ‌زن-حجامت‌ کننده نبّاش: قبرکـَن‌، کفن‌ دزد دلّال: واسطه معامله خرّاز: فروشنده لوازم خیاطی کفاش: دوزندهٔ کفش، مشک‌دوز، دلّاک: کیسه‌کِش حمام و سلمانی غسّال: مرده شوی غو‌ّاص: مرواریدیاب، فرورونده در‌ آب سمّاک: ماهی‌فروش طیّار: خلبان عقّاد: عقدکننده، سازنده نخ و تکمه طراح: طرح‌ریز، نقشه‌کش سیّاح: جهانگرد و گردشگر بنّاء: خانه‌ ساز جلّاد: مجری فرمان قتل جرّاح: شکافنده بدن بیمار برای علاج رقّاص: رقصنده در مجالس حجّار: سنگ‌ تراش حلّاج: پنبه‌ زن ندّاف: پنبه‌ زن، لحاف‌ دوز صفّار: رویگر، روی‌فروش، مس‌گر عطّار: عطرفروش، داروفروش جبّار: شکسته‌ بند سقّاء: آب فروش هزّال: دلقک، لطیفه‌پرداز ختّان: ختنه‌کننده خمّار: باده‌ فروش طنّاز: خنداننده تمّار: خرمافر‌ش عصّار: روغن ساز رمّال: فال‌گیر خطّاط: خوش‌نویس، خوش‌نگار رحّال: آنکه کجاوه و پالان شتر سازد سبّاک: لوله‌کش حمّال: باربر همّاز (لمّاز): آبرو ریز و عیب‌جو نمّام (درّاج): سخن‌چین زیّات: روغن‌فروش شجّار: دانشمند گیاه‌ شناس کفّاش: سازنده یا تعمیرکار پاپوش ضرّاب: سکه‌ زن مدّاح: ستایشگر، خواننده شعر آیینی نسّاج: بافنده پارچه و جامه کنّاس: رفتگر‌، تخلیه‌گر آب چاه مشّاط: آرایشگر سنّان: دندان‌ساز فرّاش: خدمت‌کار فنّان: هنرمند نقّاش (رسّام): تصویر گر سلّاخ: آنکه پوست حیوان را می‌کـَنـَد. شمّاع: شمع ساز ملّاح (بحّار): ناخدا، کشتی‌بان فلّاح: کشاورز، برزگر نرّاد: نرد باز نقّال: قصه‌‌گو، افسانه‌‌گو جمّال: شتربان صرّاف(فلّاس): داد و ستدکنندهٔ‌ پول صیّاغ: زرگر، جواهرساز، ریخته‌‌گر کسّاح: برف‌ روب‌، خاک‌ روب ثمّار: میوه‌ فروش لبّاد: نمد مال، نمد‌فروش دبّاس: دوشاب‌ ساز، شیره‌ پز طبّال: طبل زننده‌ دهل‌ زن خیّاط: دوزنده قصّاف(لعّاب): بازیگر حرّاض: گچ‌کار، آنکه گچ در کوره پزد عکّاس: آنکه عکس برمی‌دارد ورّاق: کسی که کتاب را صحافی کند صحّاف: مصحف‌‌ساز، دوزندهٔ ‌کتاب فخّار: سفال‌گر، سفال‌پز حکّاک: نگین‌ساز، مُهرساز دوّات: سازنده آلات از مس فحّام: ذغال فروش طرّاز: نگارگر جامه، زینت‌گر خشّاب: چوب‌فروش حفّار: چاه‌کن، گورکن، کاوشگر طرّار: راهزن، دزد، جیب‌بر نقّار: آنکه‌ بر سنگ‌ یا چوب‌ کنده‌‌کاری‌ کند. خطّاب: سخنران، مسلط به خطبه لحّام: جوش‌کار، لحیم کار طحّان: آسیابان سیّاف: شمشیرگر شمشیر ساز نعّال: نعل بند خیام: چادر دوز، خیمه‌ دوز نصّاب: نصب‌‌کننده سبّاح: آب‌ ورز، شناگر عشّاب(حشّاش): ادویه‌ساز، گیاه‌شناس خشّاب: چوب‌فروش جشّار: ستوربان، صاحب چراگاه اسب لبّاف: جوال‌باف، پلاس باف 🇮🇷فارسی را پاس بداریم و زبان و خاک خود را به بیگانه هرگز نسپاریم.🇮🇷 برگرفته از گروه سیمای بخش باغبهادران در ایتا به آدرس

برچسب ها :

زبان

،

فارسی

،

عربی

،

مشاغل

مشخصات
Majid shams baghbadorani درود بر شما : به وب سایت مجید شمس باغبادرانی خوش آمدیدمطالب،مقالات،تاریخی،فرهنگی،ادبیات،طنز،شعر،روانشناسی ، مشاوره خانوادگی،شغلی،تحصیلی،کارآفرینی،حل اختلافات ، تبلیغات،گردشگری،اکوتوریسم میباشد،این نوشتارها به هیچ گونه حزب و یا گروه خاصی وابسته نمیباشد و بر اساس ادبیات عامه ، طنز و زبان مردم و تاریخ شفاهی تنظیم شده است ، هر گونه سوء استفاده از مطالب و یا بهره برداری از عنوان ، نام ، شغل ممنوع است و طبق قانون قابل پیگیری است ، به آشنایانتان معرفی فرمایید ، در صورت خواهان ارتباط با اینجانب یا پرسش و مشاوره در زمینه های تحصیلی شغلی سازشی روانی با شماره ی اینحانب میتوانید تماس بگیرید یا در پیام رسان ایتا یا وات ساپ پیام بفرستید . شماره ی همراه :  ۰۹۱۳۷۲۸۵۳۵۷     با سپاس
برچسب ها
ابزار رایگان وبلاگ

آمارگیر وبلاگ

B L O G F A . C O M