آیا تا به حال نام «نسیم شمال » را شنیده اید . نسیم شمال نام نشریه ای بود که در سالهای پس از مشروطیت توسط سید اشرف الدین حسینی گیلانی منتشر می شد . شعرهای ساده و طنز این نشریه آنقدر برای مردم دلچسب بود که همه مردم از کارگر و کارمند و کاسب برای خواندنش لحظه شماری می کردند . سید اشرف الدین معروف به نسیم شمال (حدود ۱۳۰ سال قبل) در قزوین متولد شد . ششماهه بود که یتیم شد . درسهای ابتدایی را در تبریز خواند و بعد برای فراگرفتن علوم دینی به کربلا و نجف رفت و بعد در شهر رشت ساکن شد . او یک سال پس از پیروزی مشروطیت «نسیم شمال » را در رشت منتشر کرد و چاپ آن را در تهران نزدیک به ۳۰ سال ادامه داد . مهمترین ویژگی او مردمی بودن ، ساده بودن و بی ادعا بودن او بود . از مال دنیا هیچ نداشت . زندگی فقیرانه ای داشت و در حوزه های علمیه داخل حجره کوچکی زندگی می کرد . غریب بود ، سراغ زورمندان نرفت و هدایای آنها را قبول نکرد . اشرف الدین تمام نشریه اش را خودش می نوشت . روزنامه او دفتر نداشت و او شعرهایش را روی کاغذ پاره ها یادداشت می کرد و گوشه چاپخانه روزنامه را غلط گیری و صفحه آرایی می نمود . او فردی دیندار بود و برای همه مناسبتهای مذهبی شعر می گفت . در عین حال بسیار نگران مردم و درد و رنج آنها بود . یکی از شعرهای معروف او شعری است که به مناسبت به توپ بستن حرم حضرت امام رضا علیه السلام، توسط سربازان روسی سروده شده است : در خراسان یک نگاهی بر بنای من کنید یک نظر بر روضه و صحن و سرای من کنید با زبان و حال شرح ماجرای من کنید بعد از این هر ساله ترتیب عزای من کنید او فردی کم سواد بود . گاهی شعرهایش اشتباهات ادبی داشت و بعضی تحلیلهای سیاسی او هم ساده لوحانه بود . اما هرچه بود صادق و خالص بود . اشرف الدین شعرهای زیادی هم برای بچه ها سرود . مثل کتاب گلزار ادبی » که شامل ۳۳ حکایت و قصه برای بچه هاست و سال ۱۳۴۲ ق . (۱۲۹۸ ش). منتشر شد و شعرهای پراکنده ای مثل: لالای گهواره ، آخ عجب سرماست امشب ای ننه، بچه جان داد مکن لولو می یاد ، سمنو ، ای جوانان وطن ، ای دختر من درس بخوان ، ای پسر فکر عبادت باش بیعاری مکن ، شهر آباد شده به به از این مدرسه ها ، ای دخترک بیدار شو و ... به طور کلی بچه ها خیلی سید و نشریه اش را دوست داشتند و توزیع روزنامه او تماما با نوجوانها بود . اشرف الدین را در اواخر عمر به تیمارستان بردند و در کنار دیوانه ها به زنجیر بستند . جالب و اسفناک اینکه او در تیمارستان هم شعر می گفت و چند شماره از نسیم شمال شامل شعرهای او در تیمارستان هم چاپ شد . نسیم شمال سال ۱۳۱۳ ش . درگذشت . با هم یکی از شعرهای او را که در سال ۱۳۳۴ ق . (۱۲۹۴ ش). که به سال «وبایی » معروف بود، سروده شده و در آن از فقر ، جهل و بیماری مردم به امام زمان شکایت شده می خوانیم : یا رب چه محشری است در این آخرالزمان ، شد قامت جمیع خلایق ز غم کمان ، می بارد از چهار طرف غم ز آسمان ، یک سمت ضعف مذهب و یک سمت قحط نان ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، یا صاحب الولایه دل خلق آب شد ، عصمت به باد رفت ولایت خراب شد ، از قاف تا به قاف پر از انقلاب شد ، از شرق تا به غرب جگرها کباب شد ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، از سختی زمانه گروهی گدا شدند ، بعضی ز نان تلخ به دق مبتلا شدند ، یک فرقه در به در ز خیال وبا شدند ، مجموع کاینات دچار بلا شدند ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، بر باد رفت مذهب و دین وامصیبتا ، افسانه گشت شرع مبین وامصیبتا ، بگرفته کفر روی زمین وامصیبتا ، کی بود حال خلق چنین وامصیبتا ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، پیران سالخورده جوانان تیره بخت ، هرگز ندیده اند چنین سالهای سخت ، دلها شد از گرانی امسال لخت لخت ، بعضی به فکر نان و گروهی به فکر رخت ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، از هیچ سمت راهنمایی نمی رسد ، کوریم و عاجزیم و عصایی نمی رسد ، آماده ایم جمله بلایی نمی رسد ، هر چند عرض بنده به جایی نمی رسد ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، بازار علم و دین و عبادت شده کساد ، حرص و نفاق و جنگ و عداوت شده زیاد ، ظاهر شده است بدعت و رایج شده فساد ، گویا به روز حشر ندارند اعتقاد ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، رخسار «عال قرمز و» این بی حجاب ها ، پیداست همچو ماه ز زیر نقاب ها ، هر گوشه ای ستاده فرنگی مآب ها ، در فکر لاس دسته عالیجناب ها ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، زخم دل فلک زده مرهم پذیر نیست ، در فکر ما کسی ز امیر و وزیر نیست ، یک تن ز اغنیا به خیال فقیر نیست ، افتاده ایم هیچ کسی دست گیر نیست ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، شاطر عبث به کسی نان نمی دهد ، قصاب گوشت شیشک ارزان نمی دهد ، عطار قند و چای به میزان نمی دهد ، بقال روغن و کره ارزان نمی دهد ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، از یاد رفت رسم قوانین انبیا ، پامال گشت مصحف و آیات کبریا ، رفتند زیر خاک بزرگان و اولیا ، منسوخ شد سخاوت و معدوم شد حیا ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان ، کو یک نفر که یاری دین خدا کند ، فکری به حال ملت زار گدا کند ، خود را ز شهر بند طبیعت جدا کند ، بر عاشقان کرب و بلا اقتدا کند ، عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان ، مولا لک الفداء لک الغوث الامان . منبع: کلیات جاودانه نسیم شمال، به کوشش حسین نمینی ، نشر اساطیر ، چاپ دوم ۱۳۷۱ .
فصل سوم: حقوق ملت اصل نوزدهم: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. اصل بیستم: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. اصل بیست و یکم: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: 1 - ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیاء حقوق مادی و معنوی او. 2 - حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بی سرپرست. 3 - ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده. 4 - ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست. 5 - اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی. اصل بیست و دوم: حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند. اصل بیست و سوم: تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد. اصل بیست و چهارم: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می کند. اصل بیست و پنجم: بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون. اصل بیست و ششم: احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهور اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت. اصل بیست و هفتم: تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. اصل بیست و هشتم: هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید. اصل بیست و نهم: برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند. اصل سی ام: دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. اصل سی و یکم: داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند. اصل سی و دوم: هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می کند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبآ به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود. اصل سی و سوم: هیچکس را نمی توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر می دارد. اصل سی و چهارم: دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد. اصل سی و پنجم: در همه دادگاه ها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد. اصل سی و ششم: حکم به مجازات و اجرا آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. اصل سی و هفتم: اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. اصل سی و هشتم: هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود. اصل سی و نهم: هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است. اصل چهلم: هیچکس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. اصل چهل و یکم: تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانی است و دولت نمی تواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید. اصل چهل و دوم: اتباع خارجه می توانند در حدود قوانین به تابعیت ایران در آیند و سلب تابعیت اینگونه اشخاص در صورتی ممکن است که دولت دیگری تابعیت آنها را بپذیرد یا خود آنها درخواست کنند .
قانون_اساسی
،حقوق
،ملت
،سیاست
بی شک اداره ی یک گروه و اجتماع و تامین نیازهای آن از جمله امنیت ، رفاه ، آموزش و بهداشت نیاز به سرپرستان و متولیان دارد ، تامین ، انتخاب ، آموزش ، بهسازی و کارآمدی مدیریت از شاخصهای زندگی جمعی و بویژه در عصر پر متلاطم امروز است ، در گذشته های دور و زندگیهای قبیله نشینی شیوه های گزینش سرپرستان قبیله ، طایفه و گروه بر اساس روشهای ابتدایی و نیاز آن زمان از لحاظ جسمی ، عقلی و فکری بوده است و در کنار ریش سفیدی و سن تقویمی ، سلامت فکری و عقلی و صفات ذاتی سرپرستی و مدیریتی را لازم میدانستند که با انجام امتحانات و آزمونهای فراوان و حضور جمع بزرگان قبیله و طایفه انجام میشده است ، انجام وظایف طاقت فرسای شکار حیوانات وحشی ، توانایی رسیدگی به اداره ی حیوانات، گله داریهای بزرگ ، جنگ و مبارزه و مسابقه با یکدیگر و دشمنان و ... این تواناییهای جسمانی و فکری افراد شناخته میشده است که بیشترین افرادی که انتخاب میشدند از پهلوانان و جسورترین افرادی بوده است که در آنان صفاتی همچون شجاعت و جوانمردی وانسانیت وجود داشته است و این موضوع توسط گروه یا شورای انتخاب کننده مورد بررسی و تاکید همیشه بوده است ، در عصر جدید که سرعت تحولات علمی و فرهنگی و اجتماعی زیاد شده است و مشکلات و مسایل جهانی و گرفتاری های منطقه ای و کشوری و استانی و منطقه ای هم بر آن افزوده شده است و رشد جمعیت و تنوع نیازهای آن و واگذاری بیشتر نیازها به حکومتها و جوان بودن جامعه و انباشت مطالبات و تقاضاها که از گذشته تا به حال باقی مانده است امر مدیریت را در جوامع خرد و کلان را پرتلاطم و طاقت فرسا کرده است و تمام نشانه ها ، اتهامات و درخواستها را به سوی مدیران نشانه برده است . !؟ به یقین میتوان گفت در عصر جدید هیچ کاری همچون مدیریت مطلوب طاقت فرسا نیست ، به شرطی که در واقع بخواهد مدیریت را به شکل مطلوب آن انجام دهد و رضایت خداوند و وجدان خویش و تایید زیردستان را همراه داشته باشد ...