سلامت روان توسط محققان و دانشمندان از فرهنگهای مختلف به صورتهای متفاوتی تعریف شده است . مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود ، تکیه بر خود ، ظرفیت رقابت ، تعلق بین نسلی و خود شکوفایی توانایی های بالقوه ی فکری و هیجانی و غیره می باشد . البته با در نظر گرفتن تفاوتهای بین فرهنگها تعریف کاملی از سلامت روان غیر ممکن است . با وجود این بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد که سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است . به این معنا که تنها نمی توان به لحاظ نداشتن بیماری روانی سلامت روان را در یک فرد صد در صد تایید کرد . با اینکه بسیاری از ما از بیماری خاص روانی رنج نمی بریم اما واضح است که برخی از ما به لحاظ روانی سالم تر از دیگران هستیم . آنچه مهم است حفظ و پایداری سلامت روان نیز مانند سلامت جسم اهمیت دارد . بهداشت روانی عبارت است از مجموعه ی عواملی که در پیشگیری از ایجاد و یا پیشرفت روند وخامت اختلالات شناختی ، احساسی و رفتاری در انسان نقش موثر دارد و هدف اصلی آن پیشگیری از وقوع بیماری هاست . مشکلات در زمینه ی بهداشت روان از بدو پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ فردی از هر طبقه ی اقتصادی اجتماعی خاصی در برابر آنها مصونیت نداشته و خطری است که بشر را همیشه تهدید می کند . هر چند پیشرفت صنعت و فن آوری در گروههای انسانی قدرت و ثروت را بالا برده است ولی امکان زندگی با صلح و آرامش و اطمینان را از شدت و کیفیت انسان جدا کرده و کیفیت فدای کمیت شده است و انسان در عصر حاضر با دنیایی از امکانات و ثروت و قدرت احساس تنهایی می کنند . در حقیقت اعتدال و تناسب کنار رفته و مشکلات عصبی روانی و روان تنی جانشین آن شده است . و این عوارض فیزیکی و روان شناختی چنین مشکلاتی توانایی برای عمکرد مناسب در خانواده ، جامعه و محل کار را نامناسب نموده است و در بسیاری از موارد باعث از هم پاشیدگی خانواده ها ، سوء مصرف مواد مخدر ، خودکشی ، بیکاری ، فقر و انزوای اجتماعی می گردد . و این در حالی است که بسیاری از این عواقب بحرانی با توجه نمودن به بهداشت روانی و حمایتهای به موقع افراد قابل پیشگیری است و میتوان از هزینه ها و خسارتهای فراوان انسانی و مادی جلوگیری کرد ...
پیشگیری از بروز اختلالات روانی ، تشخیص و درمان به هنگام ، پیگیری و مراقبت و بازتوانی بیماران روانی از جمله اموری هستند که با برنامه ریزی صحیح و منسجم انجام می شود . سلامت جسم و روان با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند و یکی بر دیگری تاثیر می گذارد که پرداختن به یکی و بی توجهی به دیگری کار مدیریت سلامت کشور و حتی بهداشت فردی را با بحران روبرو خواهد کرد . آنچه مشخص شده است سلامت روان می تواند تمام جنبه های زندگی افراد را در برگیرد . اختلالات روانی با ایجاد هزینه های فراوان بار سنگینی را بر دوش جامعه و فرد و خانواده تحمیل می کند . بیماران روانی با کاهش کارکردهای شغلی ، تحصیلی ، خانوادگی و اجتماعی توان کمتری برای ظهور استعدادها و فعالیتهای روزمره زندگی و قدرت مقابله با استرس ها و مشکلات و حل مسله را دارند . اختلالات روانی تنها بیماران را درگیر نمی کند بلکه خانواده های آنان را در رنج و نگرانی قرار می دهد به راستی موضوعی این چنین مهم در جامعه را چگونه می توان نادیده گرفت و یا در حاشیه قرار داد !؟ اگر افراد جامعه از سلامت روانی برخوردار نباشند و یا مهارتهای کنترل خشم و مدیریت استرس و مقابله با مشکلات روانی آشنایی نداشته باشند برخورداری تنها از سلامت جسمانی ، رفاه مالی و امنیت شغلی و دارا بودن تمام امکانات زندگی در حد کافی باز هم نمی تواند احساس لذت و رضایتمندی از زندگی را برای آنان فراهم نماید . بی تردید اهمیت سلامت روان تمام مردم در کشور به نفع مردم و سیاستگذاران خواهد بود . مردم بیماریهای روانی را کمتر می شناسند و به همین دلیل در بسیاری از موارد متوجه ی بیماری روانی خود و دیگران نمی شوند و با آنها برخورد ناشایست می کنند . برای کمک به آنان به سرزنش و نصیحت و حتی توبیخ می پردازند . به جای مراجعه به درمانگران روانی و روان پزشکان به دعانویسان و درمانگران جسمی و سنتی مراجعه می کنند و با این کار و تاخیر در شروع درمان باعث مزمن شدن بیماری روانی و سرایت آن به جسم و سیستم ایمنی بیماران شده و عوارض آن را بیشتر و درمان را سخت تر و حتی غیرممکن می کنند . بیشتر بیماری های روانی قابل پیشگیری اند و با دارو درمانی و روان درمانی ، آموزش و کسب مهارتهای زندگی و تاب آوری و مشاوره می توان تفکر و احساسات و رفتارهای بیمارگونه و شروع ورود به فاز بیماری روانی را درمان کرد . شاید برایتان قابل باور نباشد که اختلال خواب ، برخورد کلامی یا رفتار نامناسب والدین و معلمان و دیدن یک صحنه ی ناراحت کننده و تماشای عکس و فیلم درد آور و بازیهای خشن و هیجانات کاذب و افزایش و کاهش مدام هورمونهای شادی و ناراحت کننده و ... میتواند راه را برای شروع نشانه ها و آغاز اختلالات روانی باز نماید . مردم هم متاسفانه به دلیل انگ بیماری روانی برای درمان اختلال روانی خود و فرزندانشان به پزشک روان درمان یا مراکز ویژه روانشناسی و درمانی مراجعه نمی کنند و با تسلیم شدن در مقابل باورهای غلط در جامعه که در اعتقادات رسوخ کرده و از اصل حقیقت به دور است بر شدت بیماری در جامعه میافزایند. تمام دولتها در سراسر جهان در تلاشند که با آموزش سلامت و امنیت روان و بالا بردن سواد اجتماعی و راهکارهای پیشگیری و شناسایی و درمان بهنگام بتوانند آرامش و سلامتی افراد را بالا ببرند و آسیب های اجتماعی را کم کنند و سطح شدت و فراوانی مراجعه به بیمارستان های روانی و بستری شدن و خشونت در جامعه و پرونده های دادگستری را کمتر کنند و در یک نگاه اساسی فرد و خانواده و محیط کار و جامعه را به سمت امنیت و آرامش و سلامتی در افکار ، احساسات و رفتارها ببرند و با گسترش شادی و رضایت مندی و تاب آوری و بهبود ارتباطهای فردی و جمعی از گسترش نابهنجاری ها و جرایم و تخریب بنیان خانواده و فرسودگی شغلی و آسیب های فردی جلوگیری کنند . والدین و مدیران سازمان ها و شرکت ها و صنایع و کارگاهها و برنامه ریزان شهری و روستایی لازم است که در کنار برنامه ریزی ها و توسعه های مادی و درآمد زایی به سلامت و امنیت روان خود و دیگران و جامعه و زیر دستان بيانديشند ...