افکار و خاطرات منفی اذیتت میکنه؟ بیا اینجا تا بگم چطوری از دست افکار منفی و سیاه نجات پیدا کنی ؟ از آنجایی که سطوح استرس و اضطراب در دو دهه اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است جای تعجبی ندارد که بسیاری از افراد به تکنیکهایی مانند درمان شناختی - رفتاری (CBT) به عنوان راهی برای رهایی از افکار منفی و افزایش تفکر مثبت روی آورده اند . رفتاری ابزاری عملی است که به طور گسترده مورد تحقیق قرار گرفته و اثربخشی آن در درمان افسردگی ، اضطراب ، مدیریت درد ، اختلالات خوردن و بیخوابی ثابت شده است . بسیاری از اپلیکیشنهای محبوب سلامت روان از عناصر درمان شناختی - رفتاری استفاده میکنند و این درمانی پیشرو در سلامت روان است که توسط سرویس سلامت ملی کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد . در سال ۲۰۲۱ میلادی در بریتانیا نزدیک به ۲ میلیون نفر تحت درمان از طریق درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند . درمانگران شناختی - رفتاری به نحوه واکنش شما به مشکلات نگاه میکنند و سعی مینمایند به شما کمک کنند روشهای فکری غیر مفید را بازیابی کنید ، با ترسهای خود مواجه شوید و یاد بگیرید که چگونه با استرس در زندگی روزمره مقابله کنید . درمان شناختی - رفتاری یک رویکرد روان درمانی است که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را از طریق شماری از روشهای سیستماتیک، صریح و هدف مدار نشانه میگیرد . نام این روش به رفتار درمانی ، شناخت درمانی و به ترکیبی درمانی از این دو بر اساس اصول پایه و پژوهشهای رفتاری و شناختی اشاره دارد . بسیاری از درمانگران با مشکلاتی از قبیل اضطراب و افسردگی بر اساس مجموعهای از روشهای شناختی و رفتاری مقابله میکنند . این روش درمانی که از آن تحت عنوان "انقلاب شناختی" نیز یاد میشود در واقع بر پایه صحبت روان درمانگر با بیمار و فهمیدن دیدگاه و طرز تفکر او نسبت به مسائل و وقایع پیرامون اش شکل میگیرد . در ادامه پنج استراتژی با پشتوانه علمی برای تبدیل منتقد درونی شما به یک تشویق کننده ذکر خواهند شد : ۱ - آیا شما یک فاجعه ساز هستید؟ یاد بگیرید که افکار جایگزین ایجاد کنید . از افرادی با رایجترین الگوهای افکار منفی به عنوان "فاجعه آور" یاد میشود . فاجعه آوران بدترین نتیجه ممکن را تصور میکنند که ممکن است نگرانیهایی مانند "نمی توانم سوار این هواپیما شوم، زیرا اگر سقوط کند و همه ما بمیریم چه خواهد شد"؟ یا "اگر تب فرزندم ناشی از یک بیماری کشنده باشد چه خواهد شد"؟ را شامل شوند. گویی آنان یک توپ کریستالی دارند که در آن به آینده نگاه میکنند و تنها چیزی که میتوانند ببینند رنج و درد بیشتر است ! در عوض، درمانگر از شما میخواهد در نظر بگیرید اگر فاجعه ساز نبودید چگونه فکر میکردید؟ چه شواهدی برای حمایت از آن فکر وجود دارد؟ فهرستی از آن شواهد تهیه کنید و به طور مرتب به آن مراجعه کنید تا بتوانید باور نکنید که افکار و احساسات شما حقایق واقعی هستند . تروما (روان زخم ناشی از یک رویداد آسیب زا) قبلی میتواند الگوهای فکری ما را نشان دهد و برای ایجاد الگوهای جدید و مثبتتر باید به آن تجربیات منفی بپردازیم . گاهی اوقات افکار افراد توسط یک رویداد آسیب زای قبلی تحریک میشود و آنان نگران هستند که آن رویداد دوباره رخ دهد. رویداد آسیب زا را شناسایی کنید و آن را محکم در گذشته قرار دهید. فرض کنید ۱۰ سال پیش در یک ماشین قرمز تصادف کرده اید. سپس یک ماشین قرمز را میبینید و به افکار وحشتناک میپردازید. تکنیکهای شناختی - رفتاری به شما کمک میکنند تا متوجه شوید که فقط بدان خاطر که آن سانحه یک بار رخ داده این بدان معنا نیست که لزوما دوباره تکرار خواهد شد. به این فکر کنید که آن رخداد دیگر اتفاق نخواهد افتاد و شما در امان هستید. ۲- آیا شما یک فیلتر کننده ذهنی هستید؟ هر روز سه اتفاق مثبت را یادداشت کنید . نزد درمانگر رویکرد درمانی شناختی - رفتاری از افرادی که همواره در هر موقعیتی روی چیزهای منفی تمرکز میکنند تحت عنوان "فیلترهای ذهنی" یاد میشود. ذهن ما بیشتر از چیزهای منفی آزار میبیند بنابراین طبیعتا زمان بیش تری را صرف تمرکز بر افکار منفی میکنیم. این تا حدی تکاملی است، زیرا ما برای توجه بیشتر به تهدیدات بالقوه طراحی شده ایم. افکار و تجربیات منفی هم چنین بار عاطفی قوی تری دارند و این باعث میشود که به یاد ماندنیتر شوند. آنها اغلب نیاز به حل مسئله دارند این در حالیست که احساسات مثبت معمولا نیازی به حل شدن ندارند، اما تمرکز روی نکات منفی میتواند بسیار ناراحت کننده باشد. راه مقابله با این امر آن است که هر روز چند لحظه در پایان روز وقت بگذارید تا چیزهایی را که به خوبی پیش رفته اند را تصدیق کنید. نوشتن سه چیز مثبتی که اتفاق افتاده است فقط تمرین شناسایی آن موارد میتواند بلافاصله احساس مثبت و امیدواری بیش تری را در شما ایجاد کند. برخی از افرادی که در مرحله استرس زا هستند ممکن است این کار را دو بار در روز انجام دهند سپس برای یک ماه این کار را ادامه دهند. برخی افراد به مدت طولانی یک بار در روز این کار را انجام میدهند. بعد از مدتی این عمل خودکار میشود و لازم نیست آن را یادداشت کنید. در درازمدت این امر میتواند سوگیری منفی گرایی مغز را تضعیف کند و سلامت روان و انگیزه شما و این که چگونه با استرس مقابله میکنید را بهبود بخشد . ۳- توجه خود را از بدترین به بهترین تغییر دهید . گاهی اوقات ممکن است موقعیتها کاملا طاقت فرسا به نظر برسند اما با اندکی تمرین میتوانید یاد بگیرید که چگونه از لحظههای آزمایشی استفاده کنید. این مهارت در مورد آن است که توجه خود را از چیزی که در حال حاضر بدترین چیز به نظر میرسد به سمت بهترین چیز در لحظه فعلی سوق دهید. برای مثال اگر قلب تان میتپد و روی آن متمرکز هستید به هر اتفاق خوبی که در آن زمان در حال وقوع است فکر کنید. برای مثال، با خود بگویید:"اگرچه قلب ام میتپد اما در خانه ام امن و راحت مینشینم و یک نوشیدنی گرم و خوشمزه میخورم". این به شما کمک میکند از یک سوگیری منفی به یک سوگیری مثبت حرکت کنید. سعی کنید این کار را هر بار که در یک موقعیت طاقت فرسا قرار میگیرید انجام دهید . سایر تغییر دهندههای توجه عبارتند از تمرکز توجه خود بر روی چیز دیگری در محیط خود، مانند بوها، یک شئ یا صدا یا یک نفس عمیق و آهسته کشیده و واقعا به احساس ناشی از آن توجه کنید. به مرور زمان هنگامی که به طور مداوم از ابزارهایی برای تغییر توجه خود از سوگیری منفی به مثبت استفاده میکنید این کار به کاهش اضطراب کمک میکند و کمتر تحت تاثیر موقعیتهای استرس زا قرار میگیرید . ۴- فهرستی از جملات تاکیدی مثبت را یادداشت کنید یا از خود ویدئویی بسازید که آن جملات را در آن بیان میکنید برخی از افراد عادت کردهاند در مورد خود چیزهای منفی بگویند مانند "من نمیتوانم از عهده این کار برآیم"، "من دوست داشتنی نیستم" یا "من در کارم خوب نیستم". مهم است که این افکار منفی را شناسایی کنید و سپس یک تایید مثبت ایجاد نمایید که عبارت است از ارائه عبارتی که مخالف آن چیزی است که شما فکر میکنید. جملات تاکیدی مثبت ممکن است در امتداد این موارد باشند: "من با چالشهای زیادی در گذشته کنار آمده ام این بار نیز میتوانم دوباره این کار را انجام دهم"، "افراد زیادی در زندگی ام حضور دارند که از من قدردانی میکنند" یا "من در کارهایم به موفقیتهای زیادی دست یافته ام". این عبارات را از طریق اپلیکیشنهای یادداشت گوشی تلفن همراه خود بنویسید تا بتوانید به طور مرتب به آنها مراجعه کنید یا از خود ویدئویی بسازید که در آن این عبارات را بیان کرده یا حتی آنها را به صورت آواز میخوانید. هنگامی که این کار را برای نخستین بار آغاز میکنید توصیه میشود که آن را سه بار در روز به مدت یک ماه انجام دهید سپس به تدریج آن را به یک بار در روز کاهش دهید. ممکن است برای مثال هنگام مسواک زدن دندانهای تان آن را در ذهن خود بگویید. برخی افراد برای همیشه به آن پایبند هستند برخی دیگر برای مدتی این کار را انجام میدهند تا زمانی که تغییری در ذهنیت شان به سمت دیدگاه مثبتتر و دلسوزانهتر احساس کنند. ۵- به ذهن و بدن خود مانند یک باغ توجه کنید . شما نمیتوانید ذهن خود را همان طور که هست رها کنید. ذهن تان نیاز دارد که شما به آن توجه مداوم داشته باشید و از آن مراقبت کنید. محرکهای منفی را شناسایی نموده و برای زمانی که حمله میکنند برنامهای آماده داشته باشید. برای مثال، اگر میدانید که رویدادی مانند تعطیلات سال نو با حضور والدین تان در پیش دارید و از احتمال احساس اضطراب و ناراحتی در هراس هستید برنامهای برای مدیریت استرس داشته باشید. به استفاده از تمرینات تمدد اعصاب ادامه دهید به طور منظم تمایل به "فاجعه سازی" را مدیریت کنید احساسات شدید را تسکین دهید، و تمرین جملات تاکیدی مثبت روزانه را به خاطر بسپارید. برای اکثر افراد دچار اضطراب خفیف تا متوسط این یک تمرین روزانه هنگام رفت و آمد یا در پایان روز به نظر میرسد. لازم نیست وسواس داشته باشید. با این وجود، توجه داشته باشید که افکار خودتان را پرورش میدهید، مطمئن شوید که علفهای هرز افکار منفی را از بین میبرید و به فعالیتهایی که به شکوفایی ذهن تان کمک میکند متعهد باقی بمانید. این در مورد پیشگیری است که به شما کمک میکند از واکنش نشان دادن به استرس روزانه جلوگیری کنید . منبع : https://www.sargarmiyerooz.ir
سیگار یک قاتل خاموش است . این قاتل سالانه میلیونها نفر را در سراسر جهان به کام مرگ میکشاند . سیگار، عامل اصلی بسیاری از بیماریهای جدی از جمله بیماریهای قلبی ، سرطان ، سکته و COPD است . اگر سیگاری هستید باید بدانید که ترک سیگار بهترین هدیهای است که میتوانید به سلامتی خود بدهید ترک سیگار میتواند خطر ابتلا به بیماریهای مرتبط با سیگار را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و به شما کمک کند تا سالهای بیشتری زندگی سالمتری داشته باشید . ترک سیگار آسان نیست اما با استفاده از راهکارهای مناسب میتوانید این کار را انجام دهید. در این مقاله، به بررسی راهکارهای ترک سیگار میپردازیم . ⭐هنگامی که سیگار را ترک می کنید اتفاقات خوبی در زندگیتان آغاز می شود . بلافاصله پس از ترک سیگار میتوانید بهبود های تقریبا فوری را در روند سلامت جسمی خود مشاهده کنید . ⭐زمانی که حمایت مناسبی از جانب اطرافیانتان جهت ترک سیگار دریافت کنید و گزینه های زیادی هم به شما برای محقق سازی این اقدام پیشنهاد شود، آغاز فرآیند ترک سیگار بسیار آسان تر اتفاق می افتد. اگر شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که تصمیم گرفته اید برای همیشه سیگار کشیدن را ترک کنید، ابزارها و نکات ارائه شده در این مطلب را دنبال کنید. قطعا این موارد می توانند به شما در کسب توانایی های لازم جهت ترک سیگار کمک کنند. پیش از هر چیز بهتر است به خودتان بابت تصمیمی که گرفته اید، تبریک بگویید. خواندن این مقاله مشاوران مرکز مشاوره خانواده آویژه می تواند به عنوان اولین گام، اقدام بسیار بزرگی در راستای دور شدن از دخانیات برای شما باشد. سیگاری ها اغلب سیگار کشیدن را به خاطر دوستان و یا خانواده خود شروع می کنند. اما آنها به این اقدام ادامه می دهند زیرا به نیکوتین ((یکی از مواد شیمیایی موجود درسیگار و تنباکو)) معتاد می شوند . راهکارهای موثر در ترک سیگار : نیکوتین هم در بدن شما مانند یک محرک رفتار می کند و هم می تواند موجب افسردگی تان شود. این به معنای آن است که در ابتدا ضربان قلب شما را افزایش داده و باعث می شود احساس هوشیاری بیشتری داشته باشید. سیگار کشیدن موجب افسردگی تان شده و در نهایت احساس خستگی را در وجود شما ایجاد می کند. افسردگی و خستگی ناشی از کشیدن سیگار باعث می شود که افراد دوباره هوس سیگار کشیدن کنند. برخی از کارشناسان معتقدند که نیکوتین موجود در تنباکو به اندازه کوکائین و هروئین اعتیاد آور بوده و برای بدن شما مضر است. با این حال هرگز ناامید نباشید. میلیون ها نفر در این کره خاکی زندگی می کنند که توانسته اند به رغم تمامی وابستگی های خود به سیگار و نیکوتین، آن را برای همیشه ترک کنند و قطعا در این راه سختی های زیادی را تحمل کرده اند با این حال توانسته اند در نهایت موفق شوند. بهتر است شما هم پیش از آنکه از این هم دیرتر شود، نکات ارائه شده در این مقاله را جهت ترک سیگار مورد توجه قرار دهید . گام های اولیه برای شروع فرآیند ترک سیگار : هدف خود را بنویسید : تجربه ثابت کرده است که افرادی که اغلب می خواهند تغییری بزرگ را در زندگی خود ایجاد کنند، هر زمان که هدف خود را به صورت مکتوب بیان کنند در پیشبرد و تحقق آن هدف موفق تر هستند. بهتر است صادقانه هدف خود و دلیلی را که برای ترک سیگار انتخاب کرده اید، روی کاغذ یادداشت کنید . در این روش باید تمام دلایلی را که به خاطرشان می خواهید سیگار را ترک کنید بنویسید . این موارد می توانند شامل پس انداز پول بیشتر و یا بالا بردن استقامت بدنتان برای انجام ورزشی باشد که انجام می دهید . سپس لیست تهیه شده از اهداف خود را در جایی که اکثر موارد مقابل چشمتان باشد، قرار دهید و سعی کنید همانطور که به آن دلایل و اهداف فکر می کنید، مدام دلایل جدیدتری را هم به لیستتان اضافه کنید . دریافت پشتیبانی : زمانی که دوستان و خانواده شما همراهتان هستند و کمک می کنند تا عادت سیگار کشیدن را کنار بگذارید، احتمال موفقیت شما در روند ترک سیگار بسیار بیشتر می شود. اگر نمی خواهید به خانواده تان بگویید که سیگار می کشید، از دوستان مورد اعتماد خود بخواهید تا شما را در اقدام جهت ترک سیگار کمک کنند . از سوی دیگر بهتر است که به فرد بزرگسال و یا یک مشاوردر این زمینه اعتماد کرده و به تمام حرف ها و پیشنهاداتش جهت ترک سیگار گوش کنید . حتی اگر پیدا کردن افرادی که از شما حمایت می کنند، سخت است(به عنوان مثال دوستان صمیمی تان هم اهل سیگار بوده و علاقه ای هم به ترک آن ندارند) بهترین گزینه برای شما مراجعه به یک گروه پشتیبانی مشاوره آنلاین یا حضوری است . زمانی را برای خود تعیین کنید : بهتر است تاریخ ترک سیگار خود را به عنوان روزی که قرار است، دیگر در زندگی تان سیگاری نکشید را تعیین کنید. این روز را در تقویم خود مشخص کرده و به دوستان و خانواده تان (اگر موضوع را می دانند) بگویید که قرار است در آن روز سیگار را ترک کنید . این روز را به عنوان یک روز بسیار مهم برای خودتان به عنوان فردی که قبلا سیگار می کشیده و فردی که اکنون بهبود پیدا کرده و تمایلی برای استعمال دخانیات ندارد، مشخص کنید . خود را انسان جدیدی ببینید که توانسته با اراده ای که دارد از یکی از لذت بخش ترین و البته مضرترین و اعتیاد آورترین اقدامات در زندگی خود عبور کند. سیگار های خود را دور بریزید : همین امروز تمام بسته های سیگار خود را دور بریزید . شما نمی توانید زمانی که اطرافتان پر از سیگار است تصمیم به ترک آن بگیرید چرا که حتما پس از مدتی وسوسه شده و شروع به کشیدن مجدد سیگار می کنید . بنابر این بهتر است از همین ابتدا خود را از شر تمام چیزهایی که حس تمایلتان به سیگار کشیدن را در شما زنده می کنند ،نجات دهید. زیر سیگاری ها، فندک و حتی بسته های سیگاری که برای مواقع اضطراری در جاهای مختلف خانه پنهان کرده اید، دور بریزید و تصمیم بگیرید دیگر به سراغ آنها نروید . سپس تمام لباس های خود را بشویید و با این اقدام تا جایی که می توانید، بوی بد سیگار را از پلیور و لباس هایتان دور کنید. اگر در ماشین خود هم سیگار کشیده اید، بهتر است که آن را هم برای یک بار به صورت اساسی تمیز کرده و تمام آثار سیگار را از آن دور کنید . به محرکه های خود فکر کنید : احتمالا از زمان هایی که تمایل به کشیدن سیگار دارید، مانند بعد از خوردن غذا، زمانی که در خانه بهترین دوست خود هستید، هنگام نوشیدن قهوه و یا در حال رانندگی هستید، یا در سفری تفریحی به سر برده و دوست دارید که نهایت آرامش را تجربه کنید، کاملا در زندگی خود آگاه هستید . بهتر است این موضوع را بدانید که هر موقعیتی که در آن حس کشیدن سیگار را دارید، می تواند به عنوان محرکی برای شما باشد. هنگامی که محرک های خود را کشف کردید، این نکات را امتحان کنی ؛ عادت های خود را تغییر دهید : اگر هنگام رانندگی سیگار می کشید، برای چند هفته پشت فرمان ننشینید و از وسایل دیگری مانند اتوبوس، تاکسی برای رسیدن به محل کار و یا دانشگاه خود استفاده کنید. حتی می توانید به جای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، شروع به پیاده روی کنید تا به مرور زمان موقعیت هایی که را همیشه و یا اکثر مواقع در آنها سیگار می کشیدید را فراموش کنید . می توانید پس از صرف غذا نیز به جای فکر کردن در مورد کشیدن یک نخ سیگار شروع به صحبت با دوست یا اعضای خانواده خود بر سر موضوعات مختلف کرده و این عادت را از سرتان بیرون کنید . مکانتان را تغییر دهید : تغییر مکان زندگی تان در صورت امکان و یا تغییر جای میز کار و وسایلی که روی آن گذاشته اید، می تواند در فرآیند ترک سیگارتان بسیار مفید باشد. حتی تغییرات جزئی نیز در این زمینه بسیار حائز اهمیت است . به عنوان مثال اگر شما و دوستانتان معمولا در ماشین غذا می خورید تا بتوانید پس از خوردن غذا، سیگار بکشید از این لحظه به بعد حتما غذای خود را داخل رستوران سرو کنید . دنبال جایگزین باشید : بهتر است چیز دیگری را جایگزین سیگار کنید . عادت شما به اینکه سیگار در دهانتان نیست و یا چیزی ندارید که با آن خود را مشغول کنید، موجب می شود بار دیگر عادت سیگار کشیدن را در خود زنده کنید . برای ترک این شرایط بهتر است که همراه خود خوراکی مورد علاقه تان را نگه داری کنید. چوب هویج، آدامس بدون شکر، شکلات نعنایی، خلال دندان و یا آّب نبات چوبی می تواند گزینه های بسیار خوبی برای ترک عادت سیگار کشیدنتان باشد . منبع اینترنت وبلاگ http//: www.blogfa.com/a/c.ashx?id=204952
ترک_سیگار
،درمان
،طب
،سیگار
آیا تابهحال به طور مداوم احساس خستگی ، حواسپرتی و تغییر خلقوخوی کردهاید ؟ اگر این علایم را داشتید ممکن است دچار مه مغزی شده باشید . این عارضه یک علامت است که در نتیجه استرس ، تغییرات خواب ، مصرف دارو و عوامل دیگر ایجاد میشود . این عارضه باعث گیجی ، مشکلات حافظه و عدم تمرکز میشود . در این مطلب در مورد علایم ، دلایل ابتلا ، درمان و تشخیص آن صحبت خواهیم کرد . اگر میخواهید اطلاعات بیشتری از این عارضه داشته باشید حتماً تا آخر این مطلب همراه ما باشید. مه مغزی چیست؟ این عارضه به نوبه خود بیماری به شمار نمیآید ولی علامت بیماریهای دیگر است و یک نوع اختلال عملکرد شناختی است که شامل موارد زیر میشود: مشکلات حافظه ، وضوح ذهنی پایین ، تمرکز پایین ، عدم تمرکز ، کسانی که دچار این عارضه شدهاند آن را همانند حس گیجی ، بههمریختگی و بیقراری توصیف کردهاند . آنها میگویند که از نظر ذهنی قوی نیستند ، سرعت پردازششان پایین است، بیدقت و دچار اختلال حافظه میشوند . بعضاً افراد مه مغزی را نوعی فرسایش ذهنی میدانند . بسته بهشدت این عارضه ، رفتن به مدرسه و یا سرکار دشوار میشود ولی بدانید که این وضعیت همیشگی نیست . دلایل ابتلا به مه مغزی چیست ؟ دلایل متعددی برای ابتلا به این نوع مه وجود دارند ، زمانی که منشأ اصلی را پیدا کردید، میتوانید درمان را شروع کنید . در این بخش به دلایل احتمالی اشاره میکنیم : اثر استرس بر مه مغزی : استرس مزمن باعث افزایش فشارخون، تضعیف سیستم ایمنی و افسردگی میشود. استرس همچنین باعث فرسودگی ذهنی میشود؛ زمانی که ذهن شما خیلی خسته شود فکر کردن، استدلال آوردن و تمرکز کردن سختتر میشود. کمبود خواب و ابتلا به مه مغزی : طبق تحقیقات انجام شده کمبود خواب عملکرد مغز را مختل میکند. حتماً هر شب ۸ الی ۹ ساعت خواب مفید داشته باشید. خواب کم منجر به کاهش تمرکز و عدم توانایی در درست فکرکردن و عاقلانه رفتار کردن میشود. کمبود خواب از دلایل ایجاد مه مغزی اختلالات هورمونی : طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۸، اختلالات هورمونی نیز ممکن است موجب بیماری مه مغزی شود. میزان هورمونهای استروژن و پروژسترون در طی بارداری افزایش پیدا میکنند. این تغییرات بر حافظه تأثیر میگذارد و موجب اختلال شناختی کوتاهمدت میشود. طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۹، کاهش هورمون استروژن در طی یائسگی باعث فراموشی، کاهش تمرکز و عدم توانایی در درست فکرکردن و عاقلانه رفتار کردن میشود. رژیم غذایی : طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۲۱ رژیم غذایی نیز در ایجاد این عارضه نقش دارد. ویتامین B12 به عملکرد صحیح مغز کمک میکند و کمبود آن موجب مه مغزی میشود. اگر حساسیت غذایی و یا آلرژی دارید، این عارضه ممکن است بعد مصرف غذاهای خاص مانند بادامزمینی، اسپارتام (شیرینکننده کم کالری)، لبنیات ظاهر شود. حذف غذاهای محرک از رژیم غذاییتان ممکن است باعث بهبودی علایم شود. عوارض داروها و مه مغزی : اگر زمان مصرف دارویی متوجه این عارضه شدید هر چه زودتر به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنید. بر اساس تحقیقات سال ۲۰۲۱ این عارضه ممکن است عوارض جانبی دارو باشد. پایین آوردن دوز دارو و یا تغییر آن ممکن است علایم را بهبود بخشد. این مشکل احتمال دارد بعد از درمان سرطان اتفاق بیفتد که با نام اختلال مغز شیمیایی نیز شناخته میشود. مشکلات سلامتی و مه مغزی : مشکلات سلامتی و بیماریهایی که با التهاب، خستگی و تغییرات در سطح گلوکز خون ارتباط دارند نیز ممکن است منجر به این عارضه شوند؛ برای مثال، مه مغزی علامت سندروم خستگی مزمن است که موجب خستگی پایدار طولانیمدت میشود . بیماری آلزایمر و مه مغزی : به دلیل داشتن آلزایمر تغییراتی در مغز شکل میگیرد که اغلب موجب ایجاد مه مغزی میشود. فشارخون بالا : فشارخون بالا احتمال دارد که به رگهای خونی آسیب وارد کرده و در انتقال خون، اکسیژن و مواد مغذی اختلال ایجاد کند و در نتیجه موجب اختلال در کارکرد سلولها در مغز میشود. افرادی که دچار فیبرومایالژی هستند ممکن است همچین عارضه را تجربه کنند . عوامل دیگری که ممکن است موجب مه مغزی شوند عبارتند از: کمخونی و مه مغزی : افسردگی و احتمال ابتلا به مه مغزی : سندروم شوگرن : میگرن : کمکاری تیروئید : بیماریهای خودایمنی مانند لوپوس : آرتروز و ام اس : کمآبی بدن : عفونت ویروسی مثل کووید ۱۹ : چگونه مه مغزی تشخیص داده میشود؟ حال که دانستید بیماری مه مغزی چیست بهتر است به سراغ نحوه ی تشخیص آن برویم. اگر احساس کردید وضوح فکری ندارید و بهجای بهترشدن بدتر میشوید، حتماً به روانپزشک یا دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنید. تنها با یک آزمایش، پزشک متوجه این عارضه نمیشود. مه مغزی ممکن است دلیل نهفته دیگری داشته باشد، بنابراین پزشک شما برای تست مه مغزی، معاینه فیزیکی انجام میدهد و درمورد موارد زیر از شما سؤال میکند: سلامت روان ، رژیم غذایی ، سطح فعالیتهای فیزیکی ، داروهای مصرفی اخیر ، اگر علایم دیگری نیز دارید ضروری است با پزشک خود در میان بگذارید. برای مثال کسی که کمکاری تیروئید دارد، ممکن است در کنار مه مغزی ریزش مو، خشکی پوست، افزایش وزن و ناخنهای شکننده هم داشته باشد . آزمایش خون به پزشک شما در تشخیص علت این عارضه کمک میکند. آزمایش خون موارد زیر را شناسایی میکند : سطح نامنظم خون ، عملکرد ضعیف کلیه ، کبد و تیروئید ، سوء تغذیه ، عفونت ، التهاب ، بر اساس نتایج، پزشک شما تصمیم میگیرد که بررسی بیشتری انجام دهد یا خیر. دیگر ابزار موردنظر برای تشخیص این بیماری شامل تصویربرداری، پرتو ایکس، امآرآی یا سیتیاسکن میشود. دکتر ممکن است تست آلرژی و تست خواب نیز انجام دهد تا مشکلات خواب را بررسی کند. روش درمان مه مغزی به چه صورت است ؟ درمان این عارضه بستگی به علت مه مغزی دارد. برای مثال اگر شما دچار کمخونی هستید، مکملهای آهن ممکن است تولید سلولهای خونی را افزایش دهد و این مشکل را کاهش دهد. اگر تشخیص داده شود که خودایمنی دارید، دکتر احتمال دارد داروی کورتون یا داروهای دیگری برای کاهش عفونت و فرونشاندن سیستم ایمنی تجویز کند. گاهی اوقات ازبینبردن مه مغزی تنها با اصلاح سوء تغذیه ، تغییر دارو و یا بالابردن کیفیت خواب شما امکانپذیر است. در صورت نیاز به دارو برای مه مغزی، پزشک آنها را تجویز میکند. درمانهای خانگی برای بهبود مه مغزی خواب کافی برای درمان مه مغزی بر اساس مطالعات انجام شده داشتن خواب کافی تأثیر زیادی در سلامت شما از جمله عملکرد شناختی و هوشیاری شما دارد. طبق گفته یک متخصص بهترین توصیه برای مقابله با این علامت خواب کافی است. هیدراته نگهداشتن بدن ، دهیدراته شدن بدن سریعاً بر عملکرد شناختی شما تأثیر میگذارد. بر اساس مطالعات انجام شده، تنها ۲ درصد افزایش در هیدراته شدن بدن موجب تغییرات چشمگیری در وضوح ذهنی شما میشود. روزانه آب زیادی مصرف کنید تا مطمئن شوید مغز شما برای عملکرد درست آب کافی مورد نیازش را دارد. مدیریت استرس ، مدیریت استرس از طریق مدیتیشن و یا راههای دیگر در کاهش مه مغزی مؤثر است . در اجتماع بودن ، در انزوا بودن نیز بر عملکرد مغز تأثیر میگذارد. حتماً در اجتماع باشید و زمانی را با دوستانتان و کسانی که دوست دارید بگذرانید، این کار موجب میشود که مغز شما بهدرستی فعالیت کند . تقویت حافظه و درمان مه مغزی ، فعالیتهای تقویت حافظه سرعت پردازش مغز را افزایش میدهد و علایم مه مغزی را کاهش میدهد. رژیم غذایی مه مغزی همیشه این را گفتهاند آنچه که برای قلب خوب است برای مغز نیز خوب است؛ بنابراین بسیاری از متخصصان تغذیه توصیه میکنند که برنامه غذایی سالم را دنبال کنید. مصرف پروتئین، میوه، سبزیجات و چربی سالم را در برنامه غذایی خود بگنجانید. ورزش منظم برای مه مغزی : یکی از بهترین کارهایی که برای کاهش این علامت میتوانید انجام دهید، ورزش منظم است. طبق تحقیقات انجامگرفته، رابطه مستقیمی بین فعالیت بدنی، سلامت مغز و عملکرد شناختی وجود دارد. کسانی که بیشتر ورزش میکنند عملکرد شناختی بهتری دارند. ورزش منظم درمان خانگی برای مه مغزی : عوامل دیگری که میتوانند به بهبودی کمک کنند: آگاهی نسبت به کمبودهایتان ، دوری از الکل و کافئین زیاد ، انجام فعالیتهای لذتبخش ، امتحان کردن فعالیتهای جدید ، کنارگذاشتن انجام همزمان چند کار مه مغزی در کرونا ، کووید ۱۹ ممکن است موجب التهاب در مغز شود و در نتیجه بر توانایی نورونهای مغز برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر تأثیر گذاشته و موجب این عارضه شود. اگرچه استرس, اضطراب، انزوا و دیگر خطرهای ناشی از بیماری فراگیر کووید نیز ممکن است غیرمستقیم موجب مه مغزی شوند. کلام آخر : اگر دچار سردرگمی، فراموشی و عدم تمرکز و وضوح ذهنی شدهاید، احتمال دارد که دچار مه مغزی شده باشید. درمان این عارضه بستگی به علایم آن دارد. برای درمان آن باید مواردی که در مطلب بالا ذکر شد از جمله خواب کافی، ورزش، تغذیه مناسب، مدیریت استرس، هیدراته بودن و غیره را رعایت کنید. اگر هر یک از علائم عنوان شده در این مطلب را داشتید بهتر است به پزشک مراجعه کنید . سؤالات متداول مه مغزی دلیل اصلی مه مغزی چیست؟ مه مغزی علامتی است که در نتیجه استرس، کمبود خواب، مصرف دارو و عوامل دیگر بروز میکند. چه ویتامین هایی به درمان مه مغزی کمک می کنند؟ ویتامین سی، ویتامین ب کمپلکس، منیزیوم، ویتامین دی، ویتامین ای و … آیا اضطراب موجب مه مغزی میشود؟ درست است که مه مغزی عارضه ای رایج است ولی به خودی خود بیماری به حساب نمی آید. ولی احتمال دارد علامت عوامل دیگری مثل اضطراب و استرس باشد. برگرفته از اینترنت سایت پزشکی پذیرش ۲۴
روانشناسی
،افسردگی
،درمان
،مه_مغزی
بی احساسی عاطفی یا نداشتن عاطفه میتواند نشانه ای از چندین بیماری مختلف یا عارضه ی جانبی برخی داروها باشد این وضعیت می تواند باعث احساس انزوا یا قطع ارتباط عاطفی با بقیه شود . بی حسی برای بسیاری از افرادی که آن را تجربه می کنند غیرقابل تحمل است. برای شناخت اینکه بی احساسی عاطفی چیست ، چه چیزی باعث بروز آن می شود و چگونه آن را درمان و پیشگیری کنید ادامه مقاله را بخوانید . بی حسی عاطفی چه احساسی دارد؟ اگر خودتان آن را تجربه نکرده باشید، تصور بی حسی عاطفی دشوار است. برخی افراد آن را به عنوان احساس پوچی یا ناامیدی توصیف می کنند ، در حالی که برخی دیگر احساس انزوا می کنند . برخی احساس می کنند که آینده ای ندارند یا امیدی به محو شدن این بی حسی وجود ندارد . آنها می گویند :”اغلب احساس می کنیم نامریی هستیم ، انگار یک روح هستیم . یکی از بیمارانی که بی حسی عاطفی ناشی از افسردگی را تجربه کرده است ، می گوید : من خانواده ام را در حال تعامل با یکدیگر تماشا می کنم اما احساس می کنم یک مانع نامریی وجود دارد که مرا از پیوستن به آنها باز می دارد من مانند یک زیردریایی هستم که ناشناخته در حال حرکت است و احساسات دیگران را درک می کند . با این حال اگر از من بپرسید که چه احساسی دارم نمیتوانم به شما بگویم . بیمار دیگری تجربه ی مشابهی در مورد بی حسی ناشی از افسردگی دارد. او توضیح می دهد : «دنیای اطراف من اغلب کمی سطحی به نظر می رسد مثل اینکه من به سادگی در حال انجام حرکات هستم و نمی توانم با محیط اطراف خودم ارتباط برقرار کنم . من قادر به برقراری ارتباط یا تفکر عمیق نیستم». برخی افراد بی حسی عاطفی را به عنوان احساس عدم تمرکز توصیف می کنند . ■ نشانه های بی حسی عاطفی : ۱۱ رفتاری که نشان می دهد یک نفر از لحاظ عاطفی بی حس و یا کرخت شده است . بی حسی یا کرختی عاطفی معمولا به عنوان یک مکانیزم مقابله یا راهی برای مسدود کردن تجربیات و یا احساسات دردناک رخ می دهد. اختلالات زیر ممکن است باعث شود فردی از نظر عاطفی بی حس شود : • افسردگی • اضطراب • سندروم یا اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) • استرس • غم و اندوه • مصرف مواد مخدر • ضربه روحی اگر احساس کرختی عاطفی می کنید ممکن است به این دلیل باشد که بیش از حد درگیر زندگی شده اید . ذهن شما نیاز به یک استراحت دارد و در نتیجه شما شروع به خاموش کردن احساسات مثبت و منفی خواهید کرد . ممکن است با خودتان فکر کنید “چه اشتباهی در احساس خوشبختی وجود دارد؟” خوب ما نمی توانیم بدون تجربه درد احساس شادی کنیم بنابراین فردی که احساساتی را احساس نمی کند بهتر است بیش از این به این راه ادامه ندهد . فردی که از خود و احساساتشان جدا شده است اغلب احساس می کند که وقتی احساساتی درکار نباشد زندگی راحت تر به نظر می رسد . افتادن به درون غرقابی تاریک می تواند به راحتی روح را بشکند . احساس کرختی عاطفی معمولا فقط اتفاق نمی افتد؛ فرایندی آهسته است که باعث می شود فرد آرام آرام خود را از زندگی جدا کند . این مسئله اینطور نیست که انتخاب شود و مغز با قطع کردن احساسات خود به منظور مقابله با ضربه روحی واکنش نشان می دهد . اگر این شرایط برایتان آشناست و خودتان و یا یکی از نزدیکانتان با این شرایط روبرو است بخاطر داشته باشید که جدا کردن احساسات خود در شرایط خاص الزاما به یک مشکل اشاره نمی کند . برای مثال اگر شما نیاز دارید که مرزها را مشخص کنید در وضعیت اورژانسی کمک کنید یا خودتان را از یک مکالمه سمی و یا محیط جدا کنید احساس کرختی و بی حسی عاطفی در واقع می تواند مفید واقع شود . وقتی که بی حسی بر تمام زندگی و ذهن شما غلبه می کند و شما را از احساس شادی باز می دارد آن وقت است که می تواند یک مشکل جدی تلقی شود . □ آن ها خود را از سایر افراد جدا می کنند . برای فردی که از نظر احساسی بی حس است اجتماعی شدن و رفتن به رویدادها باعث خوشحالی اش نخواهد شد این افراد تمایلی برای ارتباط با افراد ندارند بنابراین به جای استفاده از تمام این انرژی برای گذراندن وقت با دوستان یا شرکت در رویدادها، آن ها ترجیح می دهند در خانه بنشینند و بازی کنند تلویزیون تماشا کنند و این زمان را با خودشان سپری کنند . فردی که از خود و زندگی جدا می شود ممکن است فعالیت های “عادی” را نیز تحت تأثیر قرار دهد آنها ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در خانه سپری کنند و از این محرک ها دور شوند . □ شخصی که احساس بی حسی عاطفی می کند در ابراز احساسات دچار مشکل می شود . در گفتگو ممکن است این افراد خسته کننده و کسل بنظر برسند . آنها شاد یا غمگین به نظر نمی رسند فقط خنثی هستند. علاوه بر این ممکن است زیاد صحبت نکنند و با شما درگیر نشوند مگر اینکه شما آغازگر این گفتگو باشید و ممکن است با پاسخ های یک کلمه ای روبرو شوید ، جالب است بدانید که آنها همه این کارها را به عمد انجام نمی دهند و قصدشان بی ادبی به شما نیست این فقط یک مکانیزم دفاعی طبیعی است . □ این افراد شبیه یک مرده ظاهر می شوند . این افراد به هیچ چیزعلاقه چندانی نشان نمی دهند مگر اینکه واقعا به آن علاقه داشته باشند. بیشتر اوقات آنها طبق جریان معمول زندگی شنا می کنند و فقط سعی می کنند شناور بمانند . در برخی سطوح همه ما این را تجربه می کنیم با این حال در کسی که از نظر احساسی بی حس شده است این ویژگی به سیستم عامل او تبدیل می شود این افراد نمی دانند چطور احساسات خود را بدون احساس شکست بیان کنند بنابراین فقط کارهایی که برای زنده ماندن نیاز است را انجام می دهند . □ ممکن است اینطور به نظر برسد که آن ها در سیاره ای دیگر زندگی می کنند . افراد با علایم متضاد ممکن است طوری به نظر برسند که گویا در سیاره ای دیگر زندگی می کنند و اصلا در اینجا نیستند . ممکن است آن ها درخشش چشم هایشان را از دست داده باشند و لبخندهای اجباری بزنند. واقعیت می تواند دردناک باشد، بنابراین سعی می کنند خودشان را از آن جدا کنند. نتیجه اینکه آن ها مجبور نیستند با رنج ها مقابله کنند . امی لو روان درمانگر می گوید: “اگرچه در ابتدا متناقض به نظر می رسد بسیاری از افراد عاطفی حساس با “بی حسی عاطفی” که نوعی خلا درونی است که در تمام وجود آنها نفوذ می کند و آنها را از لذتی که زندگی باید ارائه دهد محروم می کند مقابله می کنند . “ مانند بسیاری از مکانیسم های مقابله ما در زندگی جدا شدن از یک وضعیت یا رویدادی که موجب درد می شود به ما کمک می کند تا زنده بمانیم. هر کاری که ما انجام می دهیم اساسا برای حفظ زندگی و محافظت از ما در برابر تهدیدات است بنابراین تعجبی ندارد که جدا شدن از محیط ما ممکن است به نجات جان ما کمک کند و یا ما را در برابر استرس شدید سالم نگه دارد. □ آن ها همیشه در مورد مسائل یکنواخت حرف می زنند و هیجان زده نمی شوند . به دلیل ناتوانی در حس کردن احساسات شدید، افرادی که احساس می کنند از نظر عاطفی بی حس هستند ممکن است در گفتگو ربات وار ظاهر شوند و حرف هایی از روی عادت بزنند. آن ها به هر دلیلی از زندگی لذت نمی برند، بنابراین زیاد در مورد موضوعات روزمره صحبت نمی کنند. البته اگر شما چیزی که آن ها را به وجد می آورد را مطرح کنید، ممکن است ببینید که بیش از حد معمول به هیجان آمده باشند. □ آن ها در زندگیشان احساس منفعل بودن می کنند . اگر واقعا کسی را می شناسید که از نظر عاطفی بی حس شده باشد، ممکن است احساس منفعل بودنش را با شما در میان بگذارد احساس آن ها به گونه ای است که گویا یک فیلم از خودشان را تماشا می کنند. علی رغم بهترین تلاش هایشان برای مشارکت، احساس می کنند که نمی توانند وارد عمل شوند. آن ها احساس می کنند در یک تجربه بیرون از بدن گیر کرده اند و نمی دانند چطور با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنند. □ کسی که از لحاظ عاطفی بی حس شده ممکن است احساس کند که زندگی فقط یک رویاست . فردی که احساس می کند از خود جدا شده است ممکن است فکر کند که همه چیز رویاست و هیچ چیز واقعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، آن ها ممکن است احساس کنند که یک عروسک خیمه شب بازی هستند که در جهات مختلف توسط یک نیروی نامریی کشیده می شوند. آن ها ممکن است احساس کنند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند، بنابراین راه حل آن ها این است که در آنچه که رخ می دهد بیش از حد گیر نکنند. در نظر آن ها همه چیز ساختگی و بیگانه به نظر می رسد، انگار که از یک سیاره یا جهان دیگر آمده اند. □ آنها علاقه ای به فعالیت های زیادی نشان نمی دهند . این افراد احساس زیادی در زندگیشان ندارند، بنابراین فعالیت هایشان توجه شان را جلب نمی کند. آن هایی که از نظر عاطفی بی حس و کرخت هستند ممکن است کارهایی مانند نمایش ساعت یا بازی های ویدیویی را فقط برای گذراندن زمان انجام دهند ، این در حالی است که آن ها ممکن است در واقع از این فعالیت ها لذت ببرند. این فعالیت ها فقط نقش پر کردن وقت شان را دارد. □ آنها ممکن است احساس کنند که همه چیز (از جمله خودشان) بی معنی است . افرادی که احساس می کنند از نظر عاطفی بی حس شدهاند ممکن است دیدگاه نیهیلیست (نفی همه چیز) نسبت به جهان داشته باشند. آنها فکر می کنند که زندگی هیچ بیهوده است، و هیچ هدفی در زندگی معنی ندارد. دنیا برای آن ها بی معناست و خیلی وقت پیش تلاش برای درک آن را متوقف کند. موارد مختلفی وجود دارد که می تواند باعث بی حسی عاطفی شود . افسردگی و اضطراب دو مورد از شایع ترین علل بروز این وضعیت هستند . سطوح شدید استرس یا عصبی بودن حاد، نیز می تواند باعث ایجاد احساس بی حسی عاطفی شود . اختلال استرس پس از سانحه می تواند با افسردگی و اضطراب مرتبط باشد . پزشکان دقیقاً نمی دانند چه چیزی باعث بی حسی عاطفی و قطع ارتباط می شود . علل ممکن است برای بی حسی موقت متفاوت از آنها برای اختلال مسخ شخصیت – عدم تحقق باشد. برخی از علل بی حسی عاطفی موقت که به نظر نمی رسد ارتباطی با اختلال مسخ شخصیت – عدم تحقق داشته باشند عبارتند از : استفاده از موادی مانند حشیش ، ال اس دی و کتامین ، وحشت و یا اضطراب شدید حملات ، شدید افسردگی ، استرس بعد از سانحه یا PTSD ، برخی از داروها نیز می توانند باعث بی حسی شوند. رایج ترین آنها داروهایی هستند که برای درمان اضطراب و افسردگی استفاده می شوند . این داروها ممکن است بر نحوه بیان خلق و خو و احساسات مغز تأثیر بگذارند. راه های مختلفی وجود دارد که بی حسی عاطفی می تواند رخ دهد هورمونهای استرس میتوانند سیستمهای شما را مختل کرده و واکنشهای مختلفی در بدن ایجاد کنند که میتواند منجر به بیحسی عاطفی شود به عنوان مثال هورمون های استرس می توانند بر سیستم لیمبیک تأثیر بگذارند . سیستم لیمبیک در نزدیکی مرکز مغز شما قرار دارد و مسئول احساسات شماست . هورمونهای استرس میتوانند بر سایر هورمونهای بدن شما نیز تأثیر بگذارند که به نوبه خود میتواند خلق و خوی شما را تحت تاثیر قرار دهد . هر دو اثر می توانند باعث بی حسی عاطفی در شما شوند . در برخی موارد بدن ممکن است به حدی تحت فشار قرار گیرد که از نظر احساسی و فیزیکی دچار خستگی بیش از حد شوید . این کاهش انرژی عاطفی و فیزیکی می تواند منجر به بروز بی حسی عاطفی شود . بی حسی عاطفی چگونه درمان می شود ؟ با وجود احساسی که ممکن است داشته باشید بی حسی عاطفی دایمی نیست . برخی گزینه های درمانی برای تسکین فوری و بهبودی طولانی مدت در دسترس است. اولین قدم در درمان بی حسی عاطفی شناسایی و درمان علت اصلی آن است. پزشک می تواند در این مورد شما را راهنمایی کند . حتی ممکن است شما را به یک درمانگر یا روانپزشک ارجاع دهد . او از شما می پرسد که چه داروهایی مصرف می کنید و چه علایم دیگری دارید. اگر پزشک تشخیص دهد وضعیت شما به دارو هایتان و عوارض آنها ارتباط دارد ممکن است آن را با داروی دیگری جایگزین کند. گزینه های درمانی فوری برای بی احساسی عاطفی برای رهایی فوری از بی حسی عاطفی ، می توانید چندین گزینه درمانی را امتحان کنید از جمله: به روانپزشک خود مراجعه کنید . یک روانپزشک میتواند داروهای شما را تغییر دهد یا داروهای جدیدی برای شما تجویز کند. آنها همچنین می توانند تکنیک های مقابله ای را ارائه دهند تا به شما کمک کند دوباره احساس عاطفی خود را به دست آورید . داروهایی که برای شما تجویز می کنند ممکن است اثر فوری داشته باشند و می توانند تسکین سریعی داشته باشند . در حالی که داروهای ضد افسردگی معمولاً حدود شش هفته طول می کشد تا شروع به کار کنند ، پزشک ممکن است داروهای ضد اضطراب را برای شما تجویز کند تا زمانی که داروی دیگر در سیستم شما اثر گذاری خودش را شروع کند مصرف کنید . به اطرافیان خود تکیه و اعتماد کنید . حتی اگر در برقراری ارتباط با مشکل مواجه هستید . با افرادی که شما را دوست دارند تماس بگیرید . آنها ممکن است بتوانند به شما در برقراری ارتباط با دیگران کمک کنند و ممکن است با حرف زدن با آنها آرامش پیدا کنید . ورزش کنید . وقتی احساس بیحسی می کنید آخرین کاری که می توانید انجام دهید این است که از جای خود بلند شوید و حرکت کنید در حالی که این کمترین و بهترین کارهایی است که می توانید انجام دهید . دویدن ، شنا ، یوگا و کلاسهای ورزشی همگی برای کاهش استرس عالی هستند . حتی پیادهروی در اطراف خانه تان نیز میتواند به مغزتان برای ترشح اندورفین کمک کند . برای گرفتن بهترین نتیجه روزانه ورزش کنید . به اندازه کافی بخوابید . حداقل هشت ساعت خواب با کیفیت خوب در هر شب می تواند به بهبود سریع خلق و خوی شما کمک کند. مراقبت طولانی مدت برای روش های طولانی مدت درمان و پیشگیری از بی حسی عاطفی، تاکتیک های زیر را دنبال کنید: یک رژیم غذایی متعادل و مناسب داشته باشید. با خوردن غذاهای مناسب و غنی از مواد مغذی ، به بدن خود سوخت میدهید تا بهترین عملکرد را داشته باشد. این شامل تنظیم و بهبود خلق و خوی آن می شود. استرس را به حداقل برسانید. استرس عامل مهمی در بی حسی عاطفی است. به حداقل رساندن استرسی که تجربه می کنید یا بهبود نحوه مدیریت آن می تواند تأثیر مثبتی بر بدن شما بگذارد هورمون های استرس را کاهش دهد و به شما کمک کند تا احساسات عاطفی را دوباره به دست آورید. عوامل استرس زا را در زندگی خود کاهش دهید و تکنیک های کاهش استرس مانند مدیتیشن یا ذهن آگاهی را برای مدیریت بهتر استرسی که نمی توانید از شر آن خلاص شوید تمرین کنید. شیوه شناسایی و بیان احساسات را بیاموزید . برای کسانی که برای مدت طولانی از نظر عاطفی بی حس بوده اند شناسایی یا بیان احساسات مختلف می تواند دشوار باشد . یک درمانگر میتواند در این مورد به فرد کمک کند . آیا می توان با بی احساس بودن مقابله کرد؟ اگر بی حسی عاطفی را تجربه می کنید، بدانید که صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید تنها نیستید و تا ابد نیز ادامه نخواهد داشت . با افرادی که دوستشان دارید تماس بگیرید و با پزشک خود قرار ملاقات بگذارید . آنها میتوانند به شما کمک کنند شکاف های موجود را پر کنید و شما را یک قدم به احساس عاطفی نزدیکتر کنند . بی حسی عاطفی چیزی نیست که ناگهانی اتفاق بیفتد. معمولاً با بدتر شدن یک اختلال زمینهای (مانند افسردگی یا زوال عقل) در طول زمان به آرامی ایجاد میشود . اگر نگران بی حسی عاطفی هستید یا هر یک از علایم زیر را دارید با پزشک یا متخصص سلامت روان تماس بگیرید . شما مضطرب هستید. در تعامل با افراد دیگر مشکل دارید . شما مبتلا به یک بیماری روانی تشخیص داده شده اید و علایم در حال بدتر شدن است . مشکلات شناختی مانند فراموش کردن وقایع اخیر دارید . ممکن است پس از قرار گرفتن در معرض ضربه یا پس از سکته مغزی احساس بی حسی ناگهانی احساس کنید . اگر بدون هیچ توضیحی تغییرات قابل توجهی در احساسات یا عملکرد خود داشتید به اورژانس بروید . سخن آخر : احساس بی حسی عاطفی بعد از یا در طول یک رویداد بسیار استرس زا غیرعادی نیست . همچنین ممکن است فرد متوجه احساس موقتی گسستگی یا قطع ارتباط با بدن و دنیای خارج شود . بی حسی عاطفی می تواند نشانه ای از استرس شدید باشد . همچنین ممکن است نشان دهنده یک وضعیت سلامت روانی پایدارتر مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا اختلال مسخ شخصیت باشد. افرادی که علایم شدید و مداوم یا مکرر را تجربه می کنند باید به دنبال مشاوره پزشکی باشند . برگرفته از اینترنت : https://pezeshket.com
روانشناسی
،افسردگی
،درمان
،بی_عاطفی
اختلال چند شخصیتی چیست ؟ هزار چهره کیست؟ علایم ، راههای تشخیص و درمان آن کدام است ؟ به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما، بیماری چند شخصیتی یا هزار چهره بودن ازجمله اختلالات پیچیده ی روانی است و عوامل مختلفی باعث شکلگیری آن میشوند. از آن جمله میتوان به ضربههای روحی دوران کودکی اشاره کرد (این ضربههای روحی معمولا شدید و مکررند و در میانشان سوءِاستفادهٔ جسمی، جنسی و عاطفی اهمیت و تأثیر بیشتری دارند). این مطلب اطلاعات مختلفی دربارهٔ علایم و نشانهها ، علل شکلگیری ، روند تشخیص و درمان آن در اختیارتان قرار میدهد . اختلال چند شخصیتی چیست؟ شاید بتوان احساس کسی را که دچار بیماری چند شخصیتی یا چند چهره بودن است با کسی مقایسه کرد که بههنگام کار کردن برای لحظهای از خود بیخود و غرق رؤیا میشود . این احساس برای بیشتر ما چندان غریبه نیست بنابراین بیشتر ما تجربهٔ خفیفی از این اختلال داریم . تجربه ی ما محدود به چنین حالاتی میشود . اما بیماری چند شخصیتی، در مراحل پیشرفتهتر و شدیدتر سازوکار ذهنی را تحتتأثیر قرار میدهد. این بیماری باعث گسستگی ، یا از بین رفتن ارتباط میان افکار ، خاطرات ، احساسات و رفتارها میشود . مراقب آدمهای هزار چهره باشید به باور روانشناسان، ترکیبی از چند عامل مختلف باعث بروز اختلال دو شخصیتی یا چند شخصیتی میشود. یکی از این عوامل، احتمالا به آسیبها یا ضربههای روحی دوران کودکی مربوط میشود. گسستگی از شخصیت اصلی یا متوسل شدن به شخصیتهای دیگر در واقع رویکردی است که شخص مبتلا به این اختلال، برای کنار آمدن با شرایطش در پیش میگیرد. به بیان بهتر، این شخص تجربهای بهشدت خشونتآمیز یا دردناک را از سر گذرانده است که قادر به پذیرفتن آن بهصورت خودآگاه نیست و تلاش میکند تا از آن فاصله بگیرد. آیا اختلال چند شخصیتی بهعنوان اختلالی جداگانه و مجزا شناخته میشود؟ پی بردن به چگونگی شکلگیری شخصیتهای مختلف در وجود یک فرد، حتی برای باتجربهترین متخصصها هم کار دشواری است. همین مسئله باعث شده است تا در مورد روشهای درمان بیماری چند شخصیتی اتفاقنظر وجود نداشته باشد. حتی بعضی از متخصصان سلامت روان، آن را نه بهعنوان اختلالی جداگانه، که بهعنوان عارضهای میشناسند که ناشی از اختلالات روانی دیگری نظیر اختلال شخصیت مرزی است (بیمار مبتلا به این اختلال در مرز روان پریشی قرار دارد؛ ازجمله علائم آن میتوان به ناپایداری حالت عاطفی، خُلق و رفتار اشاره کرد). برخی هم این بیماری را نتیجهٔ ناتوانی در کنار آمدن با مسائل و مشکلات مختلف میدانند. طبق دستهبندی موجود در آخرین نسخهٔ کتاب DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی؛ که از سوی انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر میشود و حاوی اطلاعاتی در مورد اختلالات روانی و مسائل مرتبط است.) فراموشی تجزیهای، زوال شخصیت و مسخ واقعیت (تغییر دیدگاه نسبت به دنیای بیرونی و داشتن احساساتی شبیه به غیرواقعی بودن دنیای بیرون)، اختلالاتی هستند که در کنار بیماری چند شخصیتی بهعنوان زیرمجموعههای اختلالات تجزیهای شناخته میشوند. نقش شخصیتهای متفاوت چیست؟ شخصیتهای متفاوت در وجود یک شخص، نقشهایی را به عهده میگیرند تا به او در کنار آمدن با وضعیتهای پیچیدهٔ زندگیش کمک کنند. در مراحل اولیهٔ تشخیص بیماری، بهطور میانگین بین دو تا چهار شخصیت متفاوت شناسایی میشود و در طول دوران درمان، تعداد این شخصیتها ممکن است به سیزده تا پانزده عدد برسد. موردهایی هم مشاهده شدهاند که بیشتر از صد شخصیت متفاوت در آنها شناسایی شده بود که البته این مسئله چندان معمول نیست. محرکهای محیطی یا رویدادهای زندگی، ازجمله عواملی هستند که باعث تغییر از شخصیتی به شخصیت دیگر میشوند. علایم بیماری چند شخصیتی : بارزترین نشانهٔ بیماری چند شخصیتی یا هزار چهره بودن نمایان شدن دو یا چند شخصیت یا هویت متمایز در وجود یک شخص است. شخصیت یا هویتی که بر روی افکار و رفتار تأثیرگذار و بر آنها تسلط داشته باشد. فراموشی اثرگذار و گستردهٔ اطلاعاتِ کلیدیِ شخصی، نشانهٔ دیگر این اختلال است. بهعلاوهٔ اینها، کسی که به اختلال چند شخصیتی مبتلاست، برای هریک از شخصیتهایی که در او نمایان میشود، خاطراتی منحصربهفرد دارد که متمایز از خاطرات دیگر شخصیتهایش است. سن، جنسیت یا نژاد هرکدام از این شخصیتها متفاوت از دیگری است و رفتار، حالت و شیوهٔ صحبت کردن، با نمایان شدن هریک از شخصیتها، متفاوت خواهد بود. این شخصیتها گاهی شکل افراد خیالی و گاهی شکل حیوانات را به خود میگیرند. نمایان شدن هر شخصیت و تسلط آن بر رفتار و افکار، به اصطلاح «تعویض شخصیت» نام گرفته است (به این معنا که شخصیتی جای خود را به شخصیت دیگری بدهد). بعضی افراد چند ثانیه یا چند دقیقه یک بار دچار تعویض شخصیت میشوند و بعضی دیگر، چند روز یک بار. رواندرمانگر ممکن است بتواند با هیپنوتیزم کردن بیمار، شخصیتهای مختلف او را به خواستههایش پاسخگو کند. نشانههای رفتاری و خلقی : فرد مبتلا به بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی، ممکن است در کنار نشانههای یاد شده دچار اختلالات روانی دیگری هم باشد. نشانههای رایج این اختلالات عبارتاند از: افسردگی؛ نوسان خلقی؛ تمایلات خودکشی؛ اختلالهای مربوط به خواب (بیخوابی، وحشتهای شبانه و راه رفتن در خواب)؛ اضطراب، وحشتزدگی (یا حملهٔ هراس) و فوبیا؛ سوءِمصرف الکل و مواد مخدر؛ آداب وسواسی و جبری (بیاختیار)؛ نشانههایی شبیه به نشانههای روانپریشی (مثل توهمهای دیداری و شنیداری)؛ اختلالات مربوط به تغذیه. از دیگر نشانههای احتمالی اختلال چند شخصیتی میتوان به سردرد، فراموشی، نداشتن درک از زمان، خلسه و تجربههای خارج از بدن اشاره کرد. بعضی از افراد مبتلا به این اختلال متمایل به رفتارهای خودآزارانه، خودویرانگرانه و حتی خشونتآمیز میشوند (هم خشونت در قِبال خود و هم خشونت در قِبال دیگران). مثلا فرد مبتلا به بیماری چند شخصیتی، ممکن است تن به کارهایی بدهد که در حالت عادی انجام نمیدهد؛ کارهایی، چون رانندگی با سرعت زیاد یا دزدیدن پول از دوست یا کارفرما. در این وضعیت انگار نیرویی غیر از خودشان او را وادار به انجام این کارها میکند. بعضی این احساس را اینطور تعریف میکنند: اگر فرض کنیم بدنشان خودرو است، بهجای آنکه پشت فرمان نشسته باشند، مسافر آن هستند. روند تشخیص اختلال چند شخصیتی : تشخیص بیماری چند شخصیتی زمانبر است. تخمینهای زده شده حاکی از آن است که مبتلایان به این اختلال، پیش از آنکه به مرحلهٔ تشخیص برسند، حدود هفت سالی را در برنامههای درمانی مختلف سلامت روان شرکت میکنند. این مسئله طبیعی است، چراکه نشانههای بیماری چند شخصیتی با بسیاری از اختلالات روانی دیگر شباهت دارد. بهعلاوه، بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال، در کنار آن از اختلال شخصیت مرزی یا اختلالات روانی دیگری، چون افسردگی و اضطراب رنج میبرند که کار تشخیص را بهمراتب دشوارتر میکند. در ادامه با هم نگاهی به ضوابط و معیارهای کتاب راهنمای DSM برای تشخیص بیماری دو شخصیتی یا چند شخصیتی خواهیم داشت: وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز بهگونهای که هرکدام از این شخصیتها، ادراک و طرز تفکر متفاوتی نسبت به خود شخص و محیط اطرافش داشته باشد. فراموشی حتما باید تشخیص داده شود؛ بهگونهای که شخص در به خاطر آوردن رویدادهای روزمره، اطلاعات مهم شخصی و/یا رویدادهایی که منجر به ضربهٔ روحی شدهاند، دچار مشکل شود. بیماری چند شخصیتی باید باعث ناراحتی و اضطراب شده باشد یا آنکه یک یا چند جنبهٔ اصلی از زندگی تحتتأثیر آن مختل شده باشد. ناراحتی و اضطراب ناشی از عادات فرهنگی و مذهبی نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشد. نشانههای روانی ناشی از مصرف مادهای بخصوص (مثل خمودی بعد از مصرف دارو یا رفتار ناشی از مصرف الکل) یا بیماری دیگر (مثل تشنجهای جزئی یا محدود) نباید در روند تشخیص اختلال دخیل باشند. تفاوت اختلال چند شخصیتی با اسکیزوفرنی : اغلب این دو اختلال با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند و این در حالی است که تفاوت چشمگیری میانشان وجود دارد. اسکیزوفرنی (یا روانگسیختگی) ازجمله اختلالات روانی خطرناکی است که روانپریشی مزمن (یا مکرر) از شاخصههای آن است. بارزترین نشانههای اسکیزوفرنی توهم (شنیدن یا دیدن چیزهای غیرواقعی) و هذیان (باور کردن یا فکر کردن به چیزهای غیرمنطقی) است. برخلاف باور بیشتر افراد، مبتلایان به اسکیزوفرنی دارای چند شخصیت نیستند. هذیان، شایعترین نشانه در میان این افراد است و توهم، بخصوص شنیدن صداهای غیرواقعی، در ۵۰ تا ۷۵ درصد آنها دیده میشود. مبتلایان به هر دوی این اختلالها (اسکیزوفرنی و بیماری چند شخصیتی) در معرض خطر خودکشی قرار دارند. تحقیقات نشان میدهد بیماران چند شخصیتی، در مقایسه با بیماران سایر اختلالات روانی، آمار خودکشی بالاتری داشتهاند. تأثیر بیماری چند شخصیتی بر زندگی : بیماری چند شخصیتی باعث میشود زندگی مبتلایان به آن تغییر کند و این اتفاق، به چند شیوهٔ اساسی صورت میگیرد. در ادامه نگاهی به این شیوهها خواهیم داشت: -زوال شخصیت : احساس جدا بودن از بدن که به این خاطر، به آن تجربهٔ خارج از بدن هم گفته میشود. -مسخ واقعیت: احساس غیرواقعی بودن دنیای بیرون یا تیرهوتار و دور از دسترس به نظر رسیدن آن. -فراموشی: ناتوانی در به یاد آوردن اطلاعات شخصی مهم. این فراموشی بهحدی گسترده است که نمیتوان اسم فراموشی مقطعی یا معمولی را بر آن گذاشت. مبتلایان ممکن است هنگام گفتگو، موضوع صحبت را فراموش کنند یا ظرف یک ثانیه، محتوای گفتوگوی معناداری را از یاد ببرند. -پریشانی هویتی یا تغییر هویت: در این حالات شخص نمیتواند با قاطعیت بگوید کیست و از این لحاظ، احساس پریشانی میکند. کسی که در تعریف کردن علایق زندگی، باورهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی یا چشماندازهای کاریاش به مشکل برمیخورد، مثالی است برای پریشانی هویتی. به علاوهٔ اینها ممکن است احساساتش نسبت به زمان، مکان یا موقعیت، بهگونهای تغییر کند که غیرمعمولی به نظر برسد. در حال حاضر این مسئله محرز شده است که بروز این حالات لزوما حاکی از وجود شخصیتی متمایز نیست و بیشتر نشانگر نوعی گسستگی هویتی است. از میان این حالات، فراموشی ارتباط نزدیکتری با بیماری چند شخصیتی دارد (شایعتر است). کسانی که حالات دیگر را تجربه میکنند، اطلاعاتی دربارهٔ جنبههای مختلف زندگی شخصیشان به خاطر میآورند. در وجود مبتلایان به این اختلال معمولا شخصیتی وجود دارد که به آن «میزبان» گفته میشود و شخصیتی است که با نام واقعی شخص نمایان میشود. نکتهٔ عجیب این است که شخصیتِ میزبان، از وجود شخصیتهای دیگر آگاهی ندارد. چه کسانی در معرض خطر ابتلا به بیماری چند شخصیتی قرار دارند ؟ با وجود اینکه هنوز نمیتوان با قطعیت در مورد علل شکلگیری این اختلال صحبت کرد، تحقیقات نشان میدهد که نوعی پاسخ روانشناختی به فشارها و تنشهای بینفردی و محیطی است و بیشترین تأثیر را زمانی دارد که این تنشها در دوران اولیهٔ کودکی تجربه بشوند؛ یعنی زمانی که بیتوجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی، چگونگی تکامل شخصیت کودک را مختل میکند. نزدیک به ۹۹٪ کسانی که به بیماری چند شخصیتی مبتلا هستند، در دوران حساسی از کودکی (معمولا تا قبل از نه سالگی) بهطور مکرر، تجربههای ناخوشایند و اغلب خطرناکی را از سر گذراندهاند که باعث ناراحتی و آزردگیشان شده است. بیتوجهی یا سوءِاستفادهٔ عاطفی از دیگر عواملی است که ممکن است منجر به بروز بیماری چند شخصیتی شود (حتی اگر پای سوءِاستفادهٔ جنسی یا جسمی در میان نباشد). نتایج تحقیقات نشان میدهد در خانوادههایی که والدینشان غیرقابلپیشبینی هستند و در خانه فضای رُعب و وحشت به وجود میآورند، احتمال آن وجود دارد که کودکانشان مبتلا به بیماری چند شخصیتی شوند. بیماری چند شخصیتی تا چه اندازه رایج است ؟ طبق آمار بین ۰٫۰۱ تا ۱ درصد افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی هستند. اگر اختلال را به معنای گستردهتر آن در نظر بگیریم، بیش از یکسوم افراد عنوان میکنند که گاهی احساسی شبیه به این دارند که در حال مشاهده خودشان در فیلم هستند (که احتمالا تجربهٔ گسستگی یا تجزیهٔ هویت است) و ۷٪ افراد احتمالا مبتلا به نوعی از بیماری چند شخصیتی هستند و به مرحلهٔ تشخیص نرسیدهاند. تجربههای هرشل واکر از بیماری چند شخصیتی : یکی از افراد مشهور مبتلا به اختلال چند شخصیتی، هرشل واکر، بازیکن سابق فوتبال آمریکایی است. او عنوان کرده است که برای سالها با این اختلال دستوپنجه نرم میکرده است، اما تنها هشت سال اخیر را به درمان آن اختصاص داده است. واکر اخیرا کتابی منتشر کرده دربارهٔ تجربههایش از این اختلال، بهعلاوهٔ شرح اقدامهایی که برای خودکشی داشته است. او دربارهٔ تنهایی و انزوایی صحبت میکند که از دوران کودکی تا زمان حضور در لیگ حرفهای تجربه کرده است. برای کنار آمدن با احساس ناشی از این تجربه، شخصیت سرسختی به وجود آورد که تنهایی آزارش نمیداد ، از چیزی واهمه نداشت و میخواست تا خشم فروخورده ی دوران تنهایی را بیرون بریزد. این شخصیتها به او کمک میکردند تا کمبود دوران تنهایی را تاب بیاورد و در این حین ، شخصیتهای دیگری هم شکل گرفتند تا یارای او در راه رسیدن به شهرت باشند. واکر در حال حاضر میداند که این شخصیتها، بخشی از اختلال چند شخصیتی او و ناشی از آن هستند؛ اختلالی که در دوران جوانی در او تشخیص داده شد (هرشل واکر در حال حاضر ۵۷ ساله است). درمان بیماری چند شخصیتی : درمان قطعی برای اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، با این حال ، اگر بیمار تعهد کافی داشته باشد، شرکت در برنامههای درمانی بلندمدت نتیجهبخش خواهد بود. ازجمله روشهای درمانی مؤثر میتوان به صحبتدرمانی، روان درمانی و درمان با استفاده از هیپنوتیزم اشاره کرد؛ روشهای کمکی دیگری، چون هنردرمانی یا حرکت درمانی هم میتوانند نتیجهبخش باشند. دارویی برای درمان اختلال چند شخصیتی وجود ندارد، بنابراین بخش اصلی درمان متکی بر رویکردهای روانشناختی خواهد بود. درمان اختلالات همزمان دیگر نظیر افسردگی یا اثرات ناشی از مصرف مواد یا داروهای بخصوص، در بهبود وضعیت عمومی بیمار نقش اساسی دارد. نشانههای اختلال چند شخصیتی، اغلب با نشانههای اختلالات دیگری، چون اضطراب و افسردگی شباهت دارد، به همین خاطر در طول دورهٔ درمان این اختلال و در کنار رویکردهای یاد شده، معمولا داروهایی هم بهمنظور درمان اختلالات دیگر تجویز میشوند. مانند اغلب بیماریهای روانی، درمان یا دستکم کنارآمدن با عوارض و پیامدهای اختلال چند شخصیتی فرایندی است مستمر و زمانبر، احتمالا به درازای تمام عمر. آیا شما تجربهای از رویارویی با بیماران مبتلا به این اختلال داشتهاید؟ هیچ وقت احساس کردهاید، شاید خودتان درگیر این بیماری هستید؟ اگر در میان نزدیکانتان کسی درگیر این بیماری است، خوب است تجربهتان را از رفتار با آنها یا زندگی در کنارشان با مخاطبان این مطلب در میان بگذارید. پیام شما ممکن است برای خیلیها راهگشا باشد. منبع اینترنت سایت شهروند خبرنگار آرشیو صدا و سیما . https://www.iribnews.ir/00CfBp
روانشناسی
،شخصیت_شناسی
،بیمار
،درمان
افسردگی یکی از مشکلات جدی جامعه امروزی است که بیشتر افراد بصورت خفیف یا شدید با آن درگیر بوده و یا قبلا آن را تجربه کرده اند . با توجه به اهمیت بالای موضوع در این مطلب قصد داریم اطلاعات کاملی را در خصوص افسردگی و نحوه درمان آن به شما عزیزان ارایه کنیم . اگر خودتان یا نزدیکانتان در معرض افسردگی قرار دارید و یا به آن مبتلا هستید پیشنهاد می کنیم حتما در ادامه با ما همراه باشید . افسردگی چیست : افسردگی حالتی است که در آن، شخص روحیه و نشاط بالایی نداشته و یا به کلی فاقد روحیه و نشاط لازم برای زندگی است . این وضعیت بسته به میزان سطح افسردگی و نوع آن می تواند موجب احساس پوچی ، تنهایی، درماندگی و ده ها مورد دیگر در شخص افسرده شود که حتما می بایست برای جلوگیری از خودکشی و یا حادتر شدن مشکل سریعا تحت درمان قرار گیرد . دلایل ابتلا به افسردگی چیست : برای ابتلا به افسردگی نمی توان یک دلیل قطعی آورد زیرا در بیشتر مواقع این بیماری با ترکیب چند علت متفاوت اتفاق میافتد . این علت ها ممکن است فیزیولوژیکی بوده و یا به خاطر شرایط و سبک زندگی شخص باشد . تشخیص ریشه افسردگی به عهده روانشناس متخصص است اما یکسری دلایل که در بیشتر افراد یکسان بوده به شرح زیر می باشد : سابقه خانوادگی : اگر در خانواده ی شما شخصی وجود دارد که دچار افسردگی شده باشد احتمال اینکه شما نیز درگیر افسردگی شوید بالا می رود . سابقه اتفاق تلخ در کودکی : اتفاقات تلخی که در کودکی برای فرد می افتد تاثیر بالایی بر نحوه واکنش نشان دادن وی به اتفاقات می گذارد . افرادی که موارد تلخ برایشان اتفاق افتاده در بزرگسالی به طور متفاوتی تصمیمات خود را میگیرند و در مواجهه با حوادث ناگوار آسیب پذیر تر هستند . ساختار مغز : در مواردی که لوب جلویی مغز شما فعالیت کم تری دارند احتمال ابتلا به افسردگی بالا خواهد رفت . البته دانشمندان بطور کامل نمی دانند که کم شدن فعالیت این قسمت از مغز بعد از ابتلا به افسردگی اتفاق میافتد و یا قبل از آن . بیماری های زمینه ای : داشتن یکسری از بیماری ها و شرایط خاص می تواند احتمال ابتلا به افسردگی را بالا ببرد . بیماری هایی مثل بی خوابی مزمن ، درد های مزمن و بیش فعالی . مصرف مواد مخدر و مشروبات الکی : سابقه ی مصرف مواد مخدر و اعتیاد به الکل نیز تاثیر به سزایی در ابتلا به افسردگی دارد . حدود ۱۱ درصد از افرادی که به مواد مخدر و الکل اعتیاد دارند به افسردگی نیز مبتلا هستند . به علاوه دلایلی که ذکر شد دلایل زیر نیز ممکن است منجر به ابتلا به افسردگی شود : • پایین بودن اعتماد به نفس و انتقاد بیش از حد شخص از خود . • سابقه شخصی برای ابتلا به بیماری های روانی دیگر . • مصرف داروهای خاص . • اتفاقات ناگوار و استرس زا مانند از دست دادن یک شخص عزیز ، مشکلات اقتصادی و غیره . شناخت انواع مختلف افسردگی در جهت درمان : افسردگی افراد با توجه به شدت و میزان افسردگی و علائم آن دسته بندی می شود . برخی از افراد تنها علایم افسردگی را در حد کمی تجربه می کنند و در دوره ای کوتاه افسردگیشان بر طرف می شود برخی دیگر نیز افسردگی را در طولانی مدت و با شدت بالا تجربه می کنند . اختلال افسردگی وخیم : این نوع از اختلال افسردگی شدت بالایی دارد و با توجه به شدت علایمی که شخص از خود نشان می دهد قابل تشخیص است . در این نوع احساس ناراحتی ، ناامیدی و بی ارزش بودن هرگز از شخص دور نمی شود و همواره با او همراه است. این احساسات بطور خودکار از بین نمی روند و قطعا نیازمند کمک گرفتن از یک روانشناس با تجربه است . اگر شما ۵ تا از علائم افسردگی را حداقل به مدت ۲ هفته تجربه کرده باشید ، دچار این نوع از افسردگی شدید. اختلال افسردگی مداوم : این نوع از افسردگی نسبت به نوع قبل خفیف تر است اما بطور مداوم همراه با شخص می ماند. برای اینکه افسردگی شما جزو این دسته جای بگیرد باید حداقل به مدت دو سال علایم افسردگی را داشته باشید افسردگی مداوم زندگی افراد را خیلی بیشتر از افسردگی وخیم تحت تاثیر قرار می دهد زیرا مدت زمان طولانی تری شخص را همراهی می کند . افسردگی درمان پذیر است اما نکته حايز اهمیت این است که حتما به پروتکل درمانی خود وفادار باشید و عمل کنید . در صورتی که روند درمانی را نصفه رها کنید درمان شما بیشتر به تعویق خواهد افتاد و علايم شدید تر خواهند شد . مهمترین علایم افسردگی : در زیر به مهمترین علایم افسردگی اشاره شده است . لازم به ذکر است این موارد می تواند بصورت کوتاه مدت برای همه بوجود بیاید اما اگر علایم ذکر شده بیش از دو هفته بصورت مداوم وجود داشته باشد می توان گفت شخص افسرده شده است . علایم اصلی افسردگی بشرح زیر است اما تشخیص افسردگی و همچنین سطح آن می بایست توسط روانشناس انجام شود : • گریه کردن ، ناراحتی و غمگین بودن • کاهش سطح انرژی و شادابی • احساس اضطراب و بی قراری • کاهش یا افزایش اشتها • کاهش یا افزایش خواب • کاهش توان تمرکز و حافظه • کاهش قدرت تصمیم گیری • احساس گناه ، ناامیدی و پوچ بودن • احساس بی ارادگی و عدم وجود شوق و انگیزه راهکارهای کاهش و درمان افسردگی : از راهکارهای موثر در کاهش افسردگی می توان به موارد زیر اشاره نمود : • ورزش کردن و پیاده روی به منظور ترشح هورمون آندورفین که شادی آفرین است . • گوش دادن به موسیقی شاد و عدم گوش دادن به موسیقی غمگین • معاشرت کردن با افراد شاد و شوخ طبع و عدم معاشرت با افراد غمگین • رفتن به مسافرت و لذت بردن از طبیعت • حل کردن مساله • فکر نکردن به گذشته و سرگرم کردن خود • تغییر دکوراسیون خانه یا محل کار • خرید کردن برای خانم ها • توکل کردن به خدا و پیشه کردن صبر و بردباری • مشارکت در انجام کارهای خیر و خداپسندانه • انرژی و تفکر مثبت داشتن بواسطه مثبت اندیشی • در حال زندگی کردن و عدم درگیر کردن ذهن به آینده که موجب استرس و نگرانی می شود . • مدیریت زمان و برنامه داشتن برای خود و عمل به آن • نداشتن انتظار نابجا و بیش از حد از خود و دیگران • انجام دادن کارهایی که دوست داریم آنها را انجام دهیم. • دوری کردن از مصرف مشروبات الکلی ، دخانیات و مواد مخدر • کم کردن مصرف اینترنت و گوشی ( کم کردن تاثیر تکنولوژی در زندگی ) مراجعه به روانشناس برای درمان افسردگی : همانطور که گفته شود راهکارهای فوق موجب کاهش افسردگی می شود اما درمان افسردگی بصورت کامل در تخصص مشاور روانشناس است. راهکارهای درمانی برای افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است و برای درمان کامل می بایست حتما به یک روانپزشک مراجعه نمایید .منبع اینترنت سایت دکتر جبلی https:///depression .https://drjebeli.com
روانشناسی
،افسردگی
،درمان
،دخانیات
تن آرامی و تکنیکهایی برای رهایی از استرس از دیرباز در ادیان الهی و نیز مذاهب و مکاتب مختلف از بودائیسم ، هندوئیسم و تائوئیسم آسیایی گرفته تا عرفان سرخپوستی آمریکا همگی بر فواید و نتایج مثبت و اعجاب انگیز مراقبه تاکید فراوان کرده اند . در دین مبین اسلام نیز می توان به نمونه هایی از عالی ترین اشکال مراقبه همچون نماز ، ذکر و دعا اشاره کرد . علاوه بر موارد مذکور در فرق و مذاهب گوناگون نیز با مصادیق متعددی از مراقبه مواجه می شویم که سماع ، یوگا و تایچی از نمونه های بارز آنهاست. کد خبر: ۸۰۰۹۱۴ در سال های نخست دهه ی هفتاد میلادی هربرت بنسون در دانشگاه هاروارد دست به تحقیقی زد که به انتشار انبوه مقالات در زمینه ی آثار و نتایج تن آرامی و مراقبه در نشریات معتبر علمی جهان منجر شد. کتاب وی با عنوان واکنش تن آرامی (Relaxation Response) پرفروش ترین کتاب سال های میانی دهه ی هفتاد میلادی بود و با وجود اینکه نزدیک به چهار دهه از انتشار آن می گذرد، همچنان در سطحی گسترده مطالعه می شود. بنسون در کتاب خود با تکیه بر تحقیقاتش نشان داد که مراقبه همچون پادزهری در مقابل استرس عمل می کند. واکنش فیزیکی بدن در موقعیتی که با استرس مواجه می شود، کاملاً ملموس است . به عنوان مثال، وقتی خطری واقعی یا خیالی برای شخصی رخ می دهد، سیستم عصبی وی حالت مقابله یا فرار را فعال می کند. در نتیجه، ضربان قلب افزایش یافته، تنفس سریع تر می شود، فشارخون بالا می رود و بر میزان مصرف اکسیژن افزوده می گردد. این واکنش ها زمانی که فرد با خطری واقعی مواجه می شود و می بایست برای مقابله یا فرار مهیا شود، بسیار بجا و مناسب است اما در صورتی که این حالت مدام تکرار شود، نه تنها مضر است بلکه می تواند نگران کننده و چه بسا خطرناک نیز باشد. متاسفانه در جوامع پیچیده ی امروزی ، استرس به یک بیماری همه گیر تبدیل شده که نتیجه ی آن گسترش بی سابقه ی انواع بیماری های جسمی و روانی است و شایع ترین آنها بیماری های قلبی و افسردگی به شمار می رود. مزایای مراقبه و تن آرامی بنسون در مطالعاتش نشان داد که مراقبه ، حالتی معکوس نسبت به مقابله یا فرار در انسان ایجاد می کند؛ به این معنا که : 1) از سرعت ضربان قلب می کاهد . 2) سرعت تنفس را کاهش می دهد . 3) فشارخون افراد با فشار خون بالا یا معمولی را پائین می آورد . 4) مصرف اکسیژن را کم می کند. تحقیقات و مطالعات بسیاری که پس از وی در این زمینه به عمل آمد، صحت یافته هایش را تائید کرد؛ به عنوان نمونه می توان به تحقیقاتی اشاره نمود که در سال 2008 میلادی در برخی از دانشگاه های آمریکا صورت گرفت و نتایج حاصل از آن نشان داد که مراقبه می تواند در زمینه های مختلف، آثار متعددی در برداشته باشد. الف) در زمینه ی عملکرد تحصیلی: 1) مراقبه ی آگاهانه می تواند قدرت آمادگی ذهنی دانشجویان و توجه آنان را افزایش دهد. 2) مراقبه ی آگاهانه می تواند قدرت پردازش سریع و دقیق اطلاعات را افزایش دهد. 3) مراقبه ی متمرکز به مدت طولانی، می تواند در موفقیت های تحصیلی تاثیر مثبت داشته باشد. ب) در زمینه ی بهداشت روانی : 1) مراقبه ی آگاهانه می تواند میزان استرس ، نگرانی و افسردگی را کاهش دهد. 2) مراقبه ی آگاهانه به تنظیم واکنش های احساسی و ایجاد وضعیت روحی و روانی مثبت کمک می کند. ج) در زمینه ی توانایی های شخصی : 1) مراقبه ی آگاهانه می تواند خلاقیت را افزایش دهد. 2) مراقبه ، شکل گیری مهارت های لازم برای روابط شخصی و اجتماعی را تقویت می کند. 3) واکنش های احساسی متعادل، با مراقبه افزایش می یابد. 4) مراقبه می تواند به ایجاد حس همدردی نسبت به خود و دیگران کمک کند. نکته ی مهمی که دراین خصوص باید به آن توجه داشت این است که هر چند مراقبه و روشهای تن آرامی در برخی از زمینه ها ممکن است نتایج مشابهی دربر داشته باشند، اما این دو کاملاً از یکدیگر متمایزند؛ بعنوان مثال مراقبه ی مذهبی ، اهداف والاتری را دنبال می کند که مستلزم آداب و مناسک خاصی است. تکنیک های تن آرامی الف)خاموشی ذهن نخستین مرحله ، کسب این مهارت است که به هیچ چیز فکر نکنید، هر چند انجام این کار در ابتدا ، امری غیرممکن به نظر می رسد اما با تمرین مستمر، امکان پذیر خواهد بود؛ البته به شرطی که به هیچ وجه اجازه ندهید مسائل مربوط به گذشته و آینده ، ذهنتان را به خودش مشغول کند تا فقط به لحظه ی اکنون بیاندیشید. از جمله عواملی که به کسب این مهارت کمک می کند، تمرکز بر روی یک شی، یک کلمه، یک صداو... است . چنانچه در زمان انجام مراقبه ، فکری ذهنتان را به خودش مشغول کرد، با آن نجنگید! در مقابل سعی کنید تمرکز از دست رفته ی خود را دوباره بازیابید ! ب) تنفس عمیق تنفس عمیق یکی از ساده ترین و در عین حال قویترین تکنیک های تن آرامی است ؛ البته به شرطی که به جای نفس های کوتاه از سینه ، از شکم برای نفس کشیدن عمیق استفاده کنید. برای انجام این تکنیک ،راحت اما با کمر راست روی یک سطح صاف بنشینید. یک دستتان را روی سینه و دست دیگر را روی شکم قرار داده و از راه بینی نفس بکشید. دستی که روی شکم قرار دارد، باید بالا بیاید اما حرکت دست روی سینه ، نباید خیلی زیاد باشد. تا جایی که ممکن است هوا را از راه دهان خارج کنید. سپس ماهیچه های شکم را منقبض کنید. در این حالت دست روی شکم باید پائین برود در صورتی که حرکت دست روی سینه ، نباید چندان محسوس باشد. چنانچه نفس کشیدن در حالت نشسته برایتان دشوار است ، می توانید دراز بکشید و در این حالت یک کتاب کوچک روی شکمتان بگذارید و طوری نفس بکشید که کتاب بالا و پائین برود. ج) تجسم فعال مقصود از تجسم فعال به خاطر آوردن یا ایجاد فضایی در ذهن است که در آن، بتوان احساس آرامش کرد. این فضا می تواند هر جایی باشد؛ کوه، جنگل، دریا، بیشه یا جایی در دوران کودکی. برای آن که از تجسم فعال بهترین نتیجه ی ممکن حاصل شود، باید تمام حواس را در آن درگیر کرد. به عنوان مثال، وقتی تصورمی کنید غروب یک روز بهاری کنار دریاچه ای آرام هستید، باید غروب خورشید را روی آب ببینید. صدای امواج دریا را بشنوید. بوی سبزه ها را استشمام کنید. خنکی آب را روی پای خود احساس کنید. رطوبت موجود درهوا را روی پوست خود حس کرده و هوای تازه را ببلعید. د) شل کردن تدریجی عضلات یکی دیگر از تکنیک های رایج جهت مقابله با استرس و رهایی از آن، شل کردن تدریجی عضلات است که شامل سفت کردن و شل کردن پی در پی و مرحله ای عضلات مختلف بدن است. گرچه برای انجام این تکنیک عضو خاصی ارجحیت ندارد اما اغلب مربیان از پای راست شروع می کنند تا به صورت برسند. یکی از ترتیب های مناسب به این شرح است : 1) پنجه ی پای راست 2) پنجه ی پای چپ 3) ساق پای راست 4) ساق پای چپ 5) ران راست 6) ران چپ 7) باسن 8) شکم 9) سینه 10) پشت 11) دست و بازوی راست 12) دست و بازوی چپ 13) شانه ها و گردن 14) صورت نکات مهمی که پیش از انجام این تکنیک باید به آن توجه داشت، این است که لباس گشاد بپوشید و پاهایتان را برهنه کنید. چند دقیقه با آرامش نفس بکشید. فکر خود را روی پای راست متمرکز کرده ، سعی کنید عضلات آن را حس کنید. بعد به آهستگی آنها را منقبض کرده ، تا ده بشمارید و سپس، رهایشان کنید. در حالی که به تنفس عمیق ادامه می دهید، به سراغ پای چپ بروید. این روش را روی تمام عضلات تکرار کنید تا به صورت برسید. برگرفته از روزنامه ی جام جم آنلاین ۱۳۹۴/۳/۲ پژوهشگر : مهرداد محمدپور https://jamejamonline.ir
درمان
،استرس
،اعصاب
،فشار
علل و علایم ضعف اعصاب و درمان طب سنتی : برای ضعف اعصاب از علایم ضعف اعصاب می توان به ضعف عضلات و لرزش اشاره کرد برای درمان ضعف اعصاب حمام نمک کنید و زیر نور آفتاب قرار بگیرید همچنین ماساژ را در برنامه روزانه خود قرار دهید . ضعف اعصاب چیست و چطور می توان آن را بدون دارو درمان کرد ؟ ضعف اعصاب یا نوروپاتید یک اصطلاح پزشکی است که به طور کل به مجموعه ای از اختلالات عصبی گفته میشود که باعث میشود اعصاب بعضی از قسمت های بدن شما ضعیف یا بی حرکت شوند که برای برخی افراد این شرایط موقت است و برای برخی دیگر دایمی میباشد . برای درمان ضعف اعصاب راه های خانگی موثری وجود دارد . • علت های ضعف اعصاب شایع ترین علل ضعف اعصاب عبارتند از : • التهاب اعصاب • فشرده شدن اعصاب • آسیب عصبی • اعصاب زوال یافته • توسعه و پیشرفت تومورهای بدخیم بر روی سلول های عصبی • رژیم غذایی و سبک زندگی نامناسب و ناسالم • فشار و استرس • دلایل ضعف اعصاب میتواند بسته به نوع بیماری و سایر عوامل متفاوت باشد که آنها عبارتند از : • عفونت های عصبی ناشی از باکتری ها ویروس ها یا سایر انگل ها . • دارو های که به اعصاب و عملکرد آن در طول زمان آسیب میرسانند . • کمبود مواد مغذی • نقص مادر زادی یا ناهنجاری های ژنتیکی که به عملکرد اعصاب آسیب میرساند . • علایم ضعف اعصاب : علایم ضعف اعصاب بسته به نوع و مکان عصب آسیب دیده متفاوت است با این حال برخی از علایم رایج آن در لیست زیر آمده است . • احساس سوزن سوزن شدن یا قلقلک • درد • افسردگی و ناراحتی • سیستم ایمنی ضعیف • احساس خستگی • تحلیل رفتن حس بویایی ، بینایی ، چشایی ، لامسه یا شنوایی • مشکلات شناختی • ضعف عضلانی • لرزش اعصاب ضعیف یا آسیب دیده ؛ همچنین میتواند وضعیت های مختلف پزشکی را افزایش دهد و برخی از رایج ترین آنها را در زیر آورده ایم. تعدادی از بیماری ها وجود دارند که میتوانند موجب تضعیف اعصاب شوند که عبارتند از : سیاتیک : سیاتیک اغلب نتیجه فشرده سازی ریشه اعصاب است . مولتیپل اسکلروزیس : این یک بیماری خود ایمنی است که باعث میشود سیستم ایمنی بدن شما به عایق میلین اعصاب شما حمله کند . فلج بل : به عنوان فلج صورت نیز شناخته میشود ؛ این بیماری نتیجه التهاب اعصاب در یک قسمت صورت است در نتیجه باعث ضعف عضلات در ناحیه آسیب دیده میشود . دیابت نوروپاتی : این بیماری نتیجه یک دیابت طولانی مدت و درمان نشده است . • سکته مغزی : زمانی که در یک قسمت از بافت مغز به دلیل قطع خونریزی یک لخته خون ایجاد میشود که منجر به سکته مغزی نیز میشود . بیماری پارکینسون : این یک اختلال نوروژنیک است که منجر به از دست دادن تدریجی برخی از انواع سلول های عصبی در مغز شما میشود . • ضعف اعصاب ممکن است باعث شرایط پزشکی دیگر شود از این رو بهتر است که آن را بلافاصله درمان کنید در ادامه این بخش از سلامت نمناک داروهای طبیعی ، غذا ها و تمریناتی است که میتواند به شما در مقابله با ضعف اعصاب کمک کند . درمان ضعف اعصاب به روش طبیعی 1. ماساژ روغن آیورودا برای درمان ضعف اعصاب : شما نیاز به روغن بادام یا کنجد دارید. مقدار کافی روغن بادام یا کنجد را کمی گرم کنید و آن را روی بدن خود ماساژ دهید.( در صورت امکان از یک ماساژور حرفه ای کمک بگیرید) این کار را نیم ساعت قبل از رفتن به حمام انجام دهید. شما باید این کار را هر روز تکرار کنید. • 2.درمان ضعف اعصاب با نمک اپسوم یا سولفات: شما به یک فنجان نمک اپسوم و آب نیاز دارید. کاری که باید انجام دهید این است که نمک را به آب وان حمام خود اضافه کنید و به مدت 15 تا 20 دقیقه در آن بمانید. شما باید این کار را حداقل 3 بار در هفته تکرار کنید. • 3.گیاه آشواگندا یا جنسینگ هندی برای درمان ضعف اعصاب: شما به 300 تا 1000 میلی گرم از مکمل یا کپسول این گیاه نیاز دارید. شما باید حداقل 2 تا 3 بار در ماه از این مکمل یا کپسول استفاده کنید. • 4. درمان ضعف اعصاب با آب درمانی: شما نیاز به آب سرد و آب گرم دارید. دوش گرفتن معمول خود را با یک دوش کوتاه سرد به پایان برسانید.و یا اینکه یک حوله تمیز را در آب سرد خیس کنید و به آرامی روی بدن خود بمالید و سپس لباس گرم بپوشید. شما همچنان میتوانید آب ولرم را برای دوش گرفتن انتخاب کنید.اما مطمئن شوید که حمام خود را با آب سرد به اتمام میرسانید. شما باید این درمان را هر روز تکرار کنید. • 5. نور خورشید موثر در درمان ضعف اعصاب: تابش اشعه خورشید در صبح زود راه دیگری برای درمان ضعف اعصاب است. ضعف اعصاب اغلب به دلیل کمبود ویتامین D است که اشعه های خورشید به بدن کمک میکند تا ویتامین های D بیشتری تولید کند. احتیاط: از قرار گرفتن در برابر خورشید در بعد از ظهر ها اجتناب کنید ، زیرا ممکن است اثرات نامطلوب بر سلامت بدن داشته باشد. • بهترین مواد غذایی برای درمان ضعف اعصاب : 1. ویتامین ها برای درمان ضعف اعصاب: شما میتوانید غذا های مانند ماهی ، نان ، غلات، سبزیجات، برنج قهوه ای ، پنیر و زرده تخم مرغ را مصرف کنید که به طور طبیعی حاوی ویتامین هستند. همچنین میتوانید پس از مشاوره با پزشک ، مکمل های اضافی این ویتامین ها را نیز مصرف کنید. • 2. نقش منیزیم در درمان ضعف اعصاب: مصرف غذا های غنی از منیزیم مانند شکلات تلخ ، سبزیجات برگ سبز ، موز و زرد آلو ، یک راه عالی برای مقابله با کمبود این مواد معدنی به طور طبیعی است. 3. درمان ضعف اعصاب با اسید های چرب امگا3: مصرف غذا های دریایی مانند ماهی خال مخالی ، صدف ، ساردین ، سالمون ، و تن ماهی راهی عالی برای افزایش اسید های چرب امگا3 به صورت طبیعی هستند. همچنین میتوانید پس از مشاوره با پزشک ، مکمل های اضافی آن را نیز مصرف کنید. 4. چای بابونه موثر در درمان ضعف اعصاب: مواد لازم : • 1 تا 2 قاشق چای خوری ، چای گیاهی خشک بابونه • 1 فنجان آب • عسل 1 با 2 قاشق چای خوری از این چای را به یک فنجان آب بیفزایید. اجازه دهید تا حدود 5 دقیقه بجوشد و بعد صبر کنید تا خنک شود.همچنین میتوانید قبل از مصرف آن کمی عسل اضافه کنید. این چای را 3 الی 4 بار در روز بنوشید. • 5. درمان ضعف اعصاب با چای سبز: مواد لازم: • 1 عدد چای سبز کیسه ای • 1 فنجان آب داغ • عسل چای سبز کیسه ای را در یک فنجان آب داغ بریزید و بگذارید به مدت 5 تا 10 دقیقه بجوشد و سپس اجازه دهید تا خنک شود و کمی عسل به آن بیفزایید. شما باید حداقل 3 بار در روز از این نوشیدنی استفاده کنید. • بهترین تمرینات برای درمان و کمک به ضعف اعصاب : 1. پیاده روی با پای برهنه: پیاده روی با پای برهنه بر روی زمین مرطوب یا ساحل شنی میتواند به بهبود سیستم عصبی شما کمک کند. اعتقادات بر این است که الکترون های موجود روی سطح زمین سطح استرس و التهاب را در بدن شما کاهش میدهد و در نتیجه در سلامت بدن تاثیر گذار هستند. مدت زمان انجام این تمرین حداقل 30 دقیقه است . 2. نفس عمیق: این کار به مدت 5 تا 10 دقیقه و تکرار آن 2 تا 3بار در روز به شما کمک میکند تا با اضطراب و اختلالات مربوط به استرس مبارزه کنید و توانایی های طبیعی بدن را بهبود میبخشد. نکات مهم برای پیشگیری از ضعف اعصاب • ترک سیگار و هر گونه محصولات حاوی تنباکو • استراحت کردن به میزان کافی • درمان و مدیریت سایر شرایط پزشکی • مصرف آب و مایعات به اندازه کافی • اجتناب از مصرف مواد مخدر و الکل . توجه : مطالب بخش بهداشت و سلامت سایت نمناک از منابع خارجی ترجمه شده و تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارد . از اینرو توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست . namnak . Com
درمان
،اعصاب
،سیاتیک
،دیابت
اگر نمیخواهید بیمار شوید احساساتتان را بیان کنید ... هیجانات و احساساتی که سرکوب یا پنهان شده باشند به بیماریهایی نظیر ورم معده ، زخم معده، کمر درد و درد ستون فقرات منجر میشوند. سرکوبی احساسات به مرور زمان حتی میتواند به سرطان هم بیانجامد. در آن زمان است که ما به سراغ یک محرم میرویم و رازها و خطاهای خود را با او در میان میگذاریم ، گفتگو ، صحبت کردن ، کلمات وسیله درمانی قدرتمندی هستند . اگرنمیخواهید بیمار شوید تصمیمگیری کنید . افراد دو دل و مردد دچار دلهره و اضطراب هستند . دو دلی و بیتصمیمی باعث میشود که مشکلات و نگرانیها روی هم انباشته شوند . تاریخ انسان بر اساس تصمیمگیریها ساخته شده است . تصمیمگیری دقیقاً به معنی چشمپوشی آگاهانه از بعضی مزایا و ارزشها برای به دست آوردن بعضی دیگر است . افراد مردد در معرض بیماریهای معدی ، دردهای عصبی و مشکلات پوستی قرار دارند . اگر نمیخواهید بیمار شوید به دنبال راه حلها باشید . افراد منفی مشکلات را بزرگ میکنند و راه حلها را نمییابند . آنها غم و غصه ، شایعه و بدبینی را ترجیح میدهند ، روشن کردن یک کبریت بهتر از تاسف خوردن از تاریکی است . زنبور موجود کوچکی است اما یکی از شیرینترین چیزهای جهان را تولید میکند .>> ما همانی هستیم که میاندیشیم. <<افکار منفی باعث تولید انرژی منفی میشوند که آنها نیز به نوبه خود تبدیل به بیماری میگردند. اگر نمیخواهید بیمار شوید، در زندگی اهل تظاهر نباشید ، کسی که واقعیت را پنهان نگاه میدارد، تظاهر میکند و همیشه میخواهد راحت و خوب و کامل به نظر دیگران برسد در واقع بار سنگینی را بر دوش خود قرار میدهد . مثل یک مجسمه برنزی با پایههای گِلی ، هیچ چیز برای سلامتی بدتر از نقاب به چهره داشتن و زندگی کردن با تظاهر نیست.این گونه افراد زرق و برق زیاد و ریشه و مایه اندکی دارند و مقصد آنها داروخانه ، بیمارستان و درد است. اگر نمیخواهید بیمار شوید ، واقعیتها را بپذیرید سرباز زدن از پذیرش واقعیتها و عدم اتکاء به نفس ، ما را از خودمان بیگانه میسازد . هسته اصلی یک زندگی سالم ، یکی بودن و رو راست بودن با خود است . کسانی که این را نمیپذیرند ، حسود ، مقلد ، مخرب و رقابت طلب میشوند . پذیرفتن انتقادها کاری عاقلانه و ابزار درمانی خوبی است. اگر نمیخواهید بیمار شوید اعتماد کنید . کسانی که به دیگران اعتماد ندارند نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران داشته باشند ، آنها معنی دوستی واقعی را درک نمیکنند . بیاعتمادی باعث کاهش ایمان فرد میگردد . منبع اینترنت
درود بر شما : به وب سایت مجید شمس باغبادرانی خوش آمدیدمطالب،مقالات،تاریخی،فرهنگی،ادبیات،طنز،شعر،روانشناسی ، مشاوره خانوادگی،شغلی،تحصیلی،کارآفرینی،حل اختلافات ، تبلیغات،گردشگری،اکوتوریسم میباشد،این نوشتارها به هیچ گونه حزب و یا گروه خاصی وابسته نمیباشد و بر اساس ادبیات عامه ، طنز و زبان مردم و تاریخ شفاهی تنظیم شده است ، هر گونه سوء استفاده از مطالب و یا بهره برداری از عنوان ، نام ، شغل ممنوع است و طبق قانون قابل پیگیری است ، به آشنایانتان معرفی فرمایید ، در صورت خواهان ارتباط با اینجانب یا پرسش و مشاوره در زمینه های تحصیلی شغلی سازشی روانی با شماره ی اینحانب میتوانید تماس بگیرید یا در پیام رسان ایتا یا وات ساپ پیام بفرستید . شماره ی همراه : ۰۹۱۳۷۲۸۵۳۵۷ با سپاس