چه بخواهی چه نخواهی ، میرسد گاه ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، فرصتی بوده و هست برای ابنا بشر تا وقت ظهور ، که بسازند جهان و شاد باشند همگی خرم و پاک و مسرور ، شد دگر پایان و حال آمده گاه ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، مکر ابلیس مدام و حلقه ی شیطان و گاه مرگش نزدیک ، میزند این غریق ، مغضوب خدا دست در هر ریشه و بن ، کرده اغوا و فریب داده جمع بی خبران دنیا را ، تا عقب اندازد ساعت و روز خدا روز ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، جنگ و مرگ و قحطی و بیماری ، فقر و فحشا و فساد و بیدادی ، مکر و نیرنگ و دروغ ورفته بر نیزه احکام خدا ، دایه ورزی و مویه زنی و صبر و بشارت به بهشت ، هستند آماده و دام شده بر ما در عصر ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، جهل و ترس و گوشه گیری ما ، هست نقشه یارانش ، تا به کی غصه خوری و مست ثروت ، قدرت ، تا به کی خم شوی در معبد ابلیس و قبله ی او ، نقشه ها و ریسمان ها پاره گشته کنون به گاه ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، گر خدا فرصت داد اهریمن دشمن این بدکردار را ، نیست دایم فرصت و پایان شده عمرش ، تا به وقت ظهور ، این بشر از جهل و حماقت و نادانی ، کرده دایم سجده به دشمن ملعون ، رانده گشته آن مغضوب از نزد خدا ، هست دشمن ما ، می داند که درافتد به آتش بزودی و رود در جهنم ، فوج فوج خود و یاران پلیدش ، انشاءالله ، پس توسل یابد و فریبد همه ی مخلوقات خدا ، تا عقب اندازد روز معلوم روز خدا روز ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ، چه بخواهی چه نخواهی می رسد گاه ظهور ، میرسد شادی و شور و شعف ما و مردم صبور ، می رسد پایان وقت محنت و مرگ و دروغ ، پس بدان من و شما هم منتظریم بینیم روز خدا روز ظهور ، اینقدر چوب نیندازید لای چرخ ظهور ...
چشمها بسته شد و اشارت میرسد از دلها ، می رسد بر گوش ما جمع سواران خدا ، می خورد پاهای سترگ اسبان بیقرار ، بر زمین لرزه پرمزار ، فوج فوج لشکر پاک خدا از عرش پایین آمدند ، باهزاران نیزه و تیغ و تبر سربه سر و پر زخشم کردگار ، صبر ایزد رفته پایان و نور پر فروغ و آتش به راه ، روز جنگ ، روز نبرد ، گاه نبرد در پایان زمان ، وقت آراستن لشکر به سوی جملگی ظالمان ، می رسد بر گوش ما جمع سواران خدا ، گفتنش آسان بود اما وای بر ظالمان ، بی حساب ظلم و ستم ثبت گشته از اعمالشان ، کردند با نام ایزد ستم بر خلق خدا ، از زمین بالا رفته دستها و ناله و زاری جمیع کودکان ، مدعیان دروغین گفتشان پر بود یاوه ، خرافات ، وعده های بی مثال ، آخر آنها تباه کردند و سوزاندند امید آمالمان ، وای بر مردمی که فریادرسش ، الله بود ، دادگاه و حکم و پرونده اش با حق ، این داور بود ، گر نمردیم و به چشم دیدیم ، آن روز رستاخیر آن روز خدا ، روز سوختن و گردن زدن برتبهکاران ، روز پاک شدن این جهان از اهریمنان ، روز شادی و سرور مردمان با صفا ، گاه نفرت و آتش بر ظالمان ، پس بیایید زود توبه کنیم و شاد گردانیم کودکان و مردمان این جهان ، تا به روز کردگار خرم و سرزنده باشیم و ببینیم قدرت این پروردگار ... انشاءالله