آیا تابهحال به طور مداوم احساس خستگی ، حواسپرتی و تغییر خلقوخوی کردهاید ؟ اگر این علایم را داشتید ممکن است دچار مه مغزی شده باشید . این عارضه یک علامت است که در نتیجه استرس ، تغییرات خواب ، مصرف دارو و عوامل دیگر ایجاد میشود . این عارضه باعث گیجی ، مشکلات حافظه و عدم تمرکز میشود . در این مطلب در مورد علایم ، دلایل ابتلا ، درمان و تشخیص آن صحبت خواهیم کرد . اگر میخواهید اطلاعات بیشتری از این عارضه داشته باشید حتماً تا آخر این مطلب همراه ما باشید. مه مغزی چیست؟ این عارضه به نوبه خود بیماری به شمار نمیآید ولی علامت بیماریهای دیگر است و یک نوع اختلال عملکرد شناختی است که شامل موارد زیر میشود: مشکلات حافظه ، وضوح ذهنی پایین ، تمرکز پایین ، عدم تمرکز ، کسانی که دچار این عارضه شدهاند آن را همانند حس گیجی ، بههمریختگی و بیقراری توصیف کردهاند . آنها میگویند که از نظر ذهنی قوی نیستند ، سرعت پردازششان پایین است، بیدقت و دچار اختلال حافظه میشوند . بعضاً افراد مه مغزی را نوعی فرسایش ذهنی میدانند . بسته بهشدت این عارضه ، رفتن به مدرسه و یا سرکار دشوار میشود ولی بدانید که این وضعیت همیشگی نیست . دلایل ابتلا به مه مغزی چیست ؟ دلایل متعددی برای ابتلا به این نوع مه وجود دارند ، زمانی که منشأ اصلی را پیدا کردید، میتوانید درمان را شروع کنید . در این بخش به دلایل احتمالی اشاره میکنیم : اثر استرس بر مه مغزی : استرس مزمن باعث افزایش فشارخون، تضعیف سیستم ایمنی و افسردگی میشود. استرس همچنین باعث فرسودگی ذهنی میشود؛ زمانی که ذهن شما خیلی خسته شود فکر کردن، استدلال آوردن و تمرکز کردن سختتر میشود. کمبود خواب و ابتلا به مه مغزی : طبق تحقیقات انجام شده کمبود خواب عملکرد مغز را مختل میکند. حتماً هر شب ۸ الی ۹ ساعت خواب مفید داشته باشید. خواب کم منجر به کاهش تمرکز و عدم توانایی در درست فکرکردن و عاقلانه رفتار کردن میشود. کمبود خواب از دلایل ایجاد مه مغزی اختلالات هورمونی : طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۸، اختلالات هورمونی نیز ممکن است موجب بیماری مه مغزی شود. میزان هورمونهای استروژن و پروژسترون در طی بارداری افزایش پیدا میکنند. این تغییرات بر حافظه تأثیر میگذارد و موجب اختلال شناختی کوتاهمدت میشود. طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۱۹، کاهش هورمون استروژن در طی یائسگی باعث فراموشی، کاهش تمرکز و عدم توانایی در درست فکرکردن و عاقلانه رفتار کردن میشود. رژیم غذایی : طبق تحقیقات انجام شده در سال ۲۰۲۱ رژیم غذایی نیز در ایجاد این عارضه نقش دارد. ویتامین B12 به عملکرد صحیح مغز کمک میکند و کمبود آن موجب مه مغزی میشود. اگر حساسیت غذایی و یا آلرژی دارید، این عارضه ممکن است بعد مصرف غذاهای خاص مانند بادامزمینی، اسپارتام (شیرینکننده کم کالری)، لبنیات ظاهر شود. حذف غذاهای محرک از رژیم غذاییتان ممکن است باعث بهبودی علایم شود. عوارض داروها و مه مغزی : اگر زمان مصرف دارویی متوجه این عارضه شدید هر چه زودتر به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنید. بر اساس تحقیقات سال ۲۰۲۱ این عارضه ممکن است عوارض جانبی دارو باشد. پایین آوردن دوز دارو و یا تغییر آن ممکن است علایم را بهبود بخشد. این مشکل احتمال دارد بعد از درمان سرطان اتفاق بیفتد که با نام اختلال مغز شیمیایی نیز شناخته میشود. مشکلات سلامتی و مه مغزی : مشکلات سلامتی و بیماریهایی که با التهاب، خستگی و تغییرات در سطح گلوکز خون ارتباط دارند نیز ممکن است منجر به این عارضه شوند؛ برای مثال، مه مغزی علامت سندروم خستگی مزمن است که موجب خستگی پایدار طولانیمدت میشود . بیماری آلزایمر و مه مغزی : به دلیل داشتن آلزایمر تغییراتی در مغز شکل میگیرد که اغلب موجب ایجاد مه مغزی میشود. فشارخون بالا : فشارخون بالا احتمال دارد که به رگهای خونی آسیب وارد کرده و در انتقال خون، اکسیژن و مواد مغذی اختلال ایجاد کند و در نتیجه موجب اختلال در کارکرد سلولها در مغز میشود. افرادی که دچار فیبرومایالژی هستند ممکن است همچین عارضه را تجربه کنند . عوامل دیگری که ممکن است موجب مه مغزی شوند عبارتند از: کمخونی و مه مغزی : افسردگی و احتمال ابتلا به مه مغزی : سندروم شوگرن : میگرن : کمکاری تیروئید : بیماریهای خودایمنی مانند لوپوس : آرتروز و ام اس : کمآبی بدن : عفونت ویروسی مثل کووید ۱۹ : چگونه مه مغزی تشخیص داده میشود؟ حال که دانستید بیماری مه مغزی چیست بهتر است به سراغ نحوه ی تشخیص آن برویم. اگر احساس کردید وضوح فکری ندارید و بهجای بهترشدن بدتر میشوید، حتماً به روانپزشک یا دکتر مغز و اعصاب مراجعه کنید. تنها با یک آزمایش، پزشک متوجه این عارضه نمیشود. مه مغزی ممکن است دلیل نهفته دیگری داشته باشد، بنابراین پزشک شما برای تست مه مغزی، معاینه فیزیکی انجام میدهد و درمورد موارد زیر از شما سؤال میکند: سلامت روان ، رژیم غذایی ، سطح فعالیتهای فیزیکی ، داروهای مصرفی اخیر ، اگر علایم دیگری نیز دارید ضروری است با پزشک خود در میان بگذارید. برای مثال کسی که کمکاری تیروئید دارد، ممکن است در کنار مه مغزی ریزش مو، خشکی پوست، افزایش وزن و ناخنهای شکننده هم داشته باشد . آزمایش خون به پزشک شما در تشخیص علت این عارضه کمک میکند. آزمایش خون موارد زیر را شناسایی میکند : سطح نامنظم خون ، عملکرد ضعیف کلیه ، کبد و تیروئید ، سوء تغذیه ، عفونت ، التهاب ، بر اساس نتایج، پزشک شما تصمیم میگیرد که بررسی بیشتری انجام دهد یا خیر. دیگر ابزار موردنظر برای تشخیص این بیماری شامل تصویربرداری، پرتو ایکس، امآرآی یا سیتیاسکن میشود. دکتر ممکن است تست آلرژی و تست خواب نیز انجام دهد تا مشکلات خواب را بررسی کند. روش درمان مه مغزی به چه صورت است ؟ درمان این عارضه بستگی به علت مه مغزی دارد. برای مثال اگر شما دچار کمخونی هستید، مکملهای آهن ممکن است تولید سلولهای خونی را افزایش دهد و این مشکل را کاهش دهد. اگر تشخیص داده شود که خودایمنی دارید، دکتر احتمال دارد داروی کورتون یا داروهای دیگری برای کاهش عفونت و فرونشاندن سیستم ایمنی تجویز کند. گاهی اوقات ازبینبردن مه مغزی تنها با اصلاح سوء تغذیه ، تغییر دارو و یا بالابردن کیفیت خواب شما امکانپذیر است. در صورت نیاز به دارو برای مه مغزی، پزشک آنها را تجویز میکند. درمانهای خانگی برای بهبود مه مغزی خواب کافی برای درمان مه مغزی بر اساس مطالعات انجام شده داشتن خواب کافی تأثیر زیادی در سلامت شما از جمله عملکرد شناختی و هوشیاری شما دارد. طبق گفته یک متخصص بهترین توصیه برای مقابله با این علامت خواب کافی است. هیدراته نگهداشتن بدن ، دهیدراته شدن بدن سریعاً بر عملکرد شناختی شما تأثیر میگذارد. بر اساس مطالعات انجام شده، تنها ۲ درصد افزایش در هیدراته شدن بدن موجب تغییرات چشمگیری در وضوح ذهنی شما میشود. روزانه آب زیادی مصرف کنید تا مطمئن شوید مغز شما برای عملکرد درست آب کافی مورد نیازش را دارد. مدیریت استرس ، مدیریت استرس از طریق مدیتیشن و یا راههای دیگر در کاهش مه مغزی مؤثر است . در اجتماع بودن ، در انزوا بودن نیز بر عملکرد مغز تأثیر میگذارد. حتماً در اجتماع باشید و زمانی را با دوستانتان و کسانی که دوست دارید بگذرانید، این کار موجب میشود که مغز شما بهدرستی فعالیت کند . تقویت حافظه و درمان مه مغزی ، فعالیتهای تقویت حافظه سرعت پردازش مغز را افزایش میدهد و علایم مه مغزی را کاهش میدهد. رژیم غذایی مه مغزی همیشه این را گفتهاند آنچه که برای قلب خوب است برای مغز نیز خوب است؛ بنابراین بسیاری از متخصصان تغذیه توصیه میکنند که برنامه غذایی سالم را دنبال کنید. مصرف پروتئین، میوه، سبزیجات و چربی سالم را در برنامه غذایی خود بگنجانید. ورزش منظم برای مه مغزی : یکی از بهترین کارهایی که برای کاهش این علامت میتوانید انجام دهید، ورزش منظم است. طبق تحقیقات انجامگرفته، رابطه مستقیمی بین فعالیت بدنی، سلامت مغز و عملکرد شناختی وجود دارد. کسانی که بیشتر ورزش میکنند عملکرد شناختی بهتری دارند. ورزش منظم درمان خانگی برای مه مغزی : عوامل دیگری که میتوانند به بهبودی کمک کنند: آگاهی نسبت به کمبودهایتان ، دوری از الکل و کافئین زیاد ، انجام فعالیتهای لذتبخش ، امتحان کردن فعالیتهای جدید ، کنارگذاشتن انجام همزمان چند کار مه مغزی در کرونا ، کووید ۱۹ ممکن است موجب التهاب در مغز شود و در نتیجه بر توانایی نورونهای مغز برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر تأثیر گذاشته و موجب این عارضه شود. اگرچه استرس, اضطراب، انزوا و دیگر خطرهای ناشی از بیماری فراگیر کووید نیز ممکن است غیرمستقیم موجب مه مغزی شوند. کلام آخر : اگر دچار سردرگمی، فراموشی و عدم تمرکز و وضوح ذهنی شدهاید، احتمال دارد که دچار مه مغزی شده باشید. درمان این عارضه بستگی به علایم آن دارد. برای درمان آن باید مواردی که در مطلب بالا ذکر شد از جمله خواب کافی، ورزش، تغذیه مناسب، مدیریت استرس، هیدراته بودن و غیره را رعایت کنید. اگر هر یک از علائم عنوان شده در این مطلب را داشتید بهتر است به پزشک مراجعه کنید . سؤالات متداول مه مغزی دلیل اصلی مه مغزی چیست؟ مه مغزی علامتی است که در نتیجه استرس، کمبود خواب، مصرف دارو و عوامل دیگر بروز میکند. چه ویتامین هایی به درمان مه مغزی کمک می کنند؟ ویتامین سی، ویتامین ب کمپلکس، منیزیوم، ویتامین دی، ویتامین ای و … آیا اضطراب موجب مه مغزی میشود؟ درست است که مه مغزی عارضه ای رایج است ولی به خودی خود بیماری به حساب نمی آید. ولی احتمال دارد علامت عوامل دیگری مثل اضطراب و استرس باشد. برگرفته از اینترنت سایت پزشکی پذیرش ۲۴
بی احساسی عاطفی یا نداشتن عاطفه میتواند نشانه ای از چندین بیماری مختلف یا عارضه ی جانبی برخی داروها باشد این وضعیت می تواند باعث احساس انزوا یا قطع ارتباط عاطفی با بقیه شود . بی حسی برای بسیاری از افرادی که آن را تجربه می کنند غیرقابل تحمل است. برای شناخت اینکه بی احساسی عاطفی چیست ، چه چیزی باعث بروز آن می شود و چگونه آن را درمان و پیشگیری کنید ادامه مقاله را بخوانید . بی حسی عاطفی چه احساسی دارد؟ اگر خودتان آن را تجربه نکرده باشید، تصور بی حسی عاطفی دشوار است. برخی افراد آن را به عنوان احساس پوچی یا ناامیدی توصیف می کنند ، در حالی که برخی دیگر احساس انزوا می کنند . برخی احساس می کنند که آینده ای ندارند یا امیدی به محو شدن این بی حسی وجود ندارد . آنها می گویند :”اغلب احساس می کنیم نامریی هستیم ، انگار یک روح هستیم . یکی از بیمارانی که بی حسی عاطفی ناشی از افسردگی را تجربه کرده است ، می گوید : من خانواده ام را در حال تعامل با یکدیگر تماشا می کنم اما احساس می کنم یک مانع نامریی وجود دارد که مرا از پیوستن به آنها باز می دارد من مانند یک زیردریایی هستم که ناشناخته در حال حرکت است و احساسات دیگران را درک می کند . با این حال اگر از من بپرسید که چه احساسی دارم نمیتوانم به شما بگویم . بیمار دیگری تجربه ی مشابهی در مورد بی حسی ناشی از افسردگی دارد. او توضیح می دهد : «دنیای اطراف من اغلب کمی سطحی به نظر می رسد مثل اینکه من به سادگی در حال انجام حرکات هستم و نمی توانم با محیط اطراف خودم ارتباط برقرار کنم . من قادر به برقراری ارتباط یا تفکر عمیق نیستم». برخی افراد بی حسی عاطفی را به عنوان احساس عدم تمرکز توصیف می کنند . ■ نشانه های بی حسی عاطفی : ۱۱ رفتاری که نشان می دهد یک نفر از لحاظ عاطفی بی حس و یا کرخت شده است . بی حسی یا کرختی عاطفی معمولا به عنوان یک مکانیزم مقابله یا راهی برای مسدود کردن تجربیات و یا احساسات دردناک رخ می دهد. اختلالات زیر ممکن است باعث شود فردی از نظر عاطفی بی حس شود : • افسردگی • اضطراب • سندروم یا اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) • استرس • غم و اندوه • مصرف مواد مخدر • ضربه روحی اگر احساس کرختی عاطفی می کنید ممکن است به این دلیل باشد که بیش از حد درگیر زندگی شده اید . ذهن شما نیاز به یک استراحت دارد و در نتیجه شما شروع به خاموش کردن احساسات مثبت و منفی خواهید کرد . ممکن است با خودتان فکر کنید “چه اشتباهی در احساس خوشبختی وجود دارد؟” خوب ما نمی توانیم بدون تجربه درد احساس شادی کنیم بنابراین فردی که احساساتی را احساس نمی کند بهتر است بیش از این به این راه ادامه ندهد . فردی که از خود و احساساتشان جدا شده است اغلب احساس می کند که وقتی احساساتی درکار نباشد زندگی راحت تر به نظر می رسد . افتادن به درون غرقابی تاریک می تواند به راحتی روح را بشکند . احساس کرختی عاطفی معمولا فقط اتفاق نمی افتد؛ فرایندی آهسته است که باعث می شود فرد آرام آرام خود را از زندگی جدا کند . این مسئله اینطور نیست که انتخاب شود و مغز با قطع کردن احساسات خود به منظور مقابله با ضربه روحی واکنش نشان می دهد . اگر این شرایط برایتان آشناست و خودتان و یا یکی از نزدیکانتان با این شرایط روبرو است بخاطر داشته باشید که جدا کردن احساسات خود در شرایط خاص الزاما به یک مشکل اشاره نمی کند . برای مثال اگر شما نیاز دارید که مرزها را مشخص کنید در وضعیت اورژانسی کمک کنید یا خودتان را از یک مکالمه سمی و یا محیط جدا کنید احساس کرختی و بی حسی عاطفی در واقع می تواند مفید واقع شود . وقتی که بی حسی بر تمام زندگی و ذهن شما غلبه می کند و شما را از احساس شادی باز می دارد آن وقت است که می تواند یک مشکل جدی تلقی شود . □ آن ها خود را از سایر افراد جدا می کنند . برای فردی که از نظر احساسی بی حس است اجتماعی شدن و رفتن به رویدادها باعث خوشحالی اش نخواهد شد این افراد تمایلی برای ارتباط با افراد ندارند بنابراین به جای استفاده از تمام این انرژی برای گذراندن وقت با دوستان یا شرکت در رویدادها، آن ها ترجیح می دهند در خانه بنشینند و بازی کنند تلویزیون تماشا کنند و این زمان را با خودشان سپری کنند . فردی که از خود و زندگی جدا می شود ممکن است فعالیت های “عادی” را نیز تحت تأثیر قرار دهد آنها ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در خانه سپری کنند و از این محرک ها دور شوند . □ شخصی که احساس بی حسی عاطفی می کند در ابراز احساسات دچار مشکل می شود . در گفتگو ممکن است این افراد خسته کننده و کسل بنظر برسند . آنها شاد یا غمگین به نظر نمی رسند فقط خنثی هستند. علاوه بر این ممکن است زیاد صحبت نکنند و با شما درگیر نشوند مگر اینکه شما آغازگر این گفتگو باشید و ممکن است با پاسخ های یک کلمه ای روبرو شوید ، جالب است بدانید که آنها همه این کارها را به عمد انجام نمی دهند و قصدشان بی ادبی به شما نیست این فقط یک مکانیزم دفاعی طبیعی است . □ این افراد شبیه یک مرده ظاهر می شوند . این افراد به هیچ چیزعلاقه چندانی نشان نمی دهند مگر اینکه واقعا به آن علاقه داشته باشند. بیشتر اوقات آنها طبق جریان معمول زندگی شنا می کنند و فقط سعی می کنند شناور بمانند . در برخی سطوح همه ما این را تجربه می کنیم با این حال در کسی که از نظر احساسی بی حس شده است این ویژگی به سیستم عامل او تبدیل می شود این افراد نمی دانند چطور احساسات خود را بدون احساس شکست بیان کنند بنابراین فقط کارهایی که برای زنده ماندن نیاز است را انجام می دهند . □ ممکن است اینطور به نظر برسد که آن ها در سیاره ای دیگر زندگی می کنند . افراد با علایم متضاد ممکن است طوری به نظر برسند که گویا در سیاره ای دیگر زندگی می کنند و اصلا در اینجا نیستند . ممکن است آن ها درخشش چشم هایشان را از دست داده باشند و لبخندهای اجباری بزنند. واقعیت می تواند دردناک باشد، بنابراین سعی می کنند خودشان را از آن جدا کنند. نتیجه اینکه آن ها مجبور نیستند با رنج ها مقابله کنند . امی لو روان درمانگر می گوید: “اگرچه در ابتدا متناقض به نظر می رسد بسیاری از افراد عاطفی حساس با “بی حسی عاطفی” که نوعی خلا درونی است که در تمام وجود آنها نفوذ می کند و آنها را از لذتی که زندگی باید ارائه دهد محروم می کند مقابله می کنند . “ مانند بسیاری از مکانیسم های مقابله ما در زندگی جدا شدن از یک وضعیت یا رویدادی که موجب درد می شود به ما کمک می کند تا زنده بمانیم. هر کاری که ما انجام می دهیم اساسا برای حفظ زندگی و محافظت از ما در برابر تهدیدات است بنابراین تعجبی ندارد که جدا شدن از محیط ما ممکن است به نجات جان ما کمک کند و یا ما را در برابر استرس شدید سالم نگه دارد. □ آن ها همیشه در مورد مسائل یکنواخت حرف می زنند و هیجان زده نمی شوند . به دلیل ناتوانی در حس کردن احساسات شدید، افرادی که احساس می کنند از نظر عاطفی بی حس هستند ممکن است در گفتگو ربات وار ظاهر شوند و حرف هایی از روی عادت بزنند. آن ها به هر دلیلی از زندگی لذت نمی برند، بنابراین زیاد در مورد موضوعات روزمره صحبت نمی کنند. البته اگر شما چیزی که آن ها را به وجد می آورد را مطرح کنید، ممکن است ببینید که بیش از حد معمول به هیجان آمده باشند. □ آن ها در زندگیشان احساس منفعل بودن می کنند . اگر واقعا کسی را می شناسید که از نظر عاطفی بی حس شده باشد، ممکن است احساس منفعل بودنش را با شما در میان بگذارد احساس آن ها به گونه ای است که گویا یک فیلم از خودشان را تماشا می کنند. علی رغم بهترین تلاش هایشان برای مشارکت، احساس می کنند که نمی توانند وارد عمل شوند. آن ها احساس می کنند در یک تجربه بیرون از بدن گیر کرده اند و نمی دانند چطور با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنند. □ کسی که از لحاظ عاطفی بی حس شده ممکن است احساس کند که زندگی فقط یک رویاست . فردی که احساس می کند از خود جدا شده است ممکن است فکر کند که همه چیز رویاست و هیچ چیز واقعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، آن ها ممکن است احساس کنند که یک عروسک خیمه شب بازی هستند که در جهات مختلف توسط یک نیروی نامریی کشیده می شوند. آن ها ممکن است احساس کنند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند، بنابراین راه حل آن ها این است که در آنچه که رخ می دهد بیش از حد گیر نکنند. در نظر آن ها همه چیز ساختگی و بیگانه به نظر می رسد، انگار که از یک سیاره یا جهان دیگر آمده اند. □ آنها علاقه ای به فعالیت های زیادی نشان نمی دهند . این افراد احساس زیادی در زندگیشان ندارند، بنابراین فعالیت هایشان توجه شان را جلب نمی کند. آن هایی که از نظر عاطفی بی حس و کرخت هستند ممکن است کارهایی مانند نمایش ساعت یا بازی های ویدیویی را فقط برای گذراندن زمان انجام دهند ، این در حالی است که آن ها ممکن است در واقع از این فعالیت ها لذت ببرند. این فعالیت ها فقط نقش پر کردن وقت شان را دارد. □ آنها ممکن است احساس کنند که همه چیز (از جمله خودشان) بی معنی است . افرادی که احساس می کنند از نظر عاطفی بی حس شدهاند ممکن است دیدگاه نیهیلیست (نفی همه چیز) نسبت به جهان داشته باشند. آنها فکر می کنند که زندگی هیچ بیهوده است، و هیچ هدفی در زندگی معنی ندارد. دنیا برای آن ها بی معناست و خیلی وقت پیش تلاش برای درک آن را متوقف کند. موارد مختلفی وجود دارد که می تواند باعث بی حسی عاطفی شود . افسردگی و اضطراب دو مورد از شایع ترین علل بروز این وضعیت هستند . سطوح شدید استرس یا عصبی بودن حاد، نیز می تواند باعث ایجاد احساس بی حسی عاطفی شود . اختلال استرس پس از سانحه می تواند با افسردگی و اضطراب مرتبط باشد . پزشکان دقیقاً نمی دانند چه چیزی باعث بی حسی عاطفی و قطع ارتباط می شود . علل ممکن است برای بی حسی موقت متفاوت از آنها برای اختلال مسخ شخصیت – عدم تحقق باشد. برخی از علل بی حسی عاطفی موقت که به نظر نمی رسد ارتباطی با اختلال مسخ شخصیت – عدم تحقق داشته باشند عبارتند از : استفاده از موادی مانند حشیش ، ال اس دی و کتامین ، وحشت و یا اضطراب شدید حملات ، شدید افسردگی ، استرس بعد از سانحه یا PTSD ، برخی از داروها نیز می توانند باعث بی حسی شوند. رایج ترین آنها داروهایی هستند که برای درمان اضطراب و افسردگی استفاده می شوند . این داروها ممکن است بر نحوه بیان خلق و خو و احساسات مغز تأثیر بگذارند. راه های مختلفی وجود دارد که بی حسی عاطفی می تواند رخ دهد هورمونهای استرس میتوانند سیستمهای شما را مختل کرده و واکنشهای مختلفی در بدن ایجاد کنند که میتواند منجر به بیحسی عاطفی شود به عنوان مثال هورمون های استرس می توانند بر سیستم لیمبیک تأثیر بگذارند . سیستم لیمبیک در نزدیکی مرکز مغز شما قرار دارد و مسئول احساسات شماست . هورمونهای استرس میتوانند بر سایر هورمونهای بدن شما نیز تأثیر بگذارند که به نوبه خود میتواند خلق و خوی شما را تحت تاثیر قرار دهد . هر دو اثر می توانند باعث بی حسی عاطفی در شما شوند . در برخی موارد بدن ممکن است به حدی تحت فشار قرار گیرد که از نظر احساسی و فیزیکی دچار خستگی بیش از حد شوید . این کاهش انرژی عاطفی و فیزیکی می تواند منجر به بروز بی حسی عاطفی شود . بی حسی عاطفی چگونه درمان می شود ؟ با وجود احساسی که ممکن است داشته باشید بی حسی عاطفی دایمی نیست . برخی گزینه های درمانی برای تسکین فوری و بهبودی طولانی مدت در دسترس است. اولین قدم در درمان بی حسی عاطفی شناسایی و درمان علت اصلی آن است. پزشک می تواند در این مورد شما را راهنمایی کند . حتی ممکن است شما را به یک درمانگر یا روانپزشک ارجاع دهد . او از شما می پرسد که چه داروهایی مصرف می کنید و چه علایم دیگری دارید. اگر پزشک تشخیص دهد وضعیت شما به دارو هایتان و عوارض آنها ارتباط دارد ممکن است آن را با داروی دیگری جایگزین کند. گزینه های درمانی فوری برای بی احساسی عاطفی برای رهایی فوری از بی حسی عاطفی ، می توانید چندین گزینه درمانی را امتحان کنید از جمله: به روانپزشک خود مراجعه کنید . یک روانپزشک میتواند داروهای شما را تغییر دهد یا داروهای جدیدی برای شما تجویز کند. آنها همچنین می توانند تکنیک های مقابله ای را ارائه دهند تا به شما کمک کند دوباره احساس عاطفی خود را به دست آورید . داروهایی که برای شما تجویز می کنند ممکن است اثر فوری داشته باشند و می توانند تسکین سریعی داشته باشند . در حالی که داروهای ضد افسردگی معمولاً حدود شش هفته طول می کشد تا شروع به کار کنند ، پزشک ممکن است داروهای ضد اضطراب را برای شما تجویز کند تا زمانی که داروی دیگر در سیستم شما اثر گذاری خودش را شروع کند مصرف کنید . به اطرافیان خود تکیه و اعتماد کنید . حتی اگر در برقراری ارتباط با مشکل مواجه هستید . با افرادی که شما را دوست دارند تماس بگیرید . آنها ممکن است بتوانند به شما در برقراری ارتباط با دیگران کمک کنند و ممکن است با حرف زدن با آنها آرامش پیدا کنید . ورزش کنید . وقتی احساس بیحسی می کنید آخرین کاری که می توانید انجام دهید این است که از جای خود بلند شوید و حرکت کنید در حالی که این کمترین و بهترین کارهایی است که می توانید انجام دهید . دویدن ، شنا ، یوگا و کلاسهای ورزشی همگی برای کاهش استرس عالی هستند . حتی پیادهروی در اطراف خانه تان نیز میتواند به مغزتان برای ترشح اندورفین کمک کند . برای گرفتن بهترین نتیجه روزانه ورزش کنید . به اندازه کافی بخوابید . حداقل هشت ساعت خواب با کیفیت خوب در هر شب می تواند به بهبود سریع خلق و خوی شما کمک کند. مراقبت طولانی مدت برای روش های طولانی مدت درمان و پیشگیری از بی حسی عاطفی، تاکتیک های زیر را دنبال کنید: یک رژیم غذایی متعادل و مناسب داشته باشید. با خوردن غذاهای مناسب و غنی از مواد مغذی ، به بدن خود سوخت میدهید تا بهترین عملکرد را داشته باشد. این شامل تنظیم و بهبود خلق و خوی آن می شود. استرس را به حداقل برسانید. استرس عامل مهمی در بی حسی عاطفی است. به حداقل رساندن استرسی که تجربه می کنید یا بهبود نحوه مدیریت آن می تواند تأثیر مثبتی بر بدن شما بگذارد هورمون های استرس را کاهش دهد و به شما کمک کند تا احساسات عاطفی را دوباره به دست آورید. عوامل استرس زا را در زندگی خود کاهش دهید و تکنیک های کاهش استرس مانند مدیتیشن یا ذهن آگاهی را برای مدیریت بهتر استرسی که نمی توانید از شر آن خلاص شوید تمرین کنید. شیوه شناسایی و بیان احساسات را بیاموزید . برای کسانی که برای مدت طولانی از نظر عاطفی بی حس بوده اند شناسایی یا بیان احساسات مختلف می تواند دشوار باشد . یک درمانگر میتواند در این مورد به فرد کمک کند . آیا می توان با بی احساس بودن مقابله کرد؟ اگر بی حسی عاطفی را تجربه می کنید، بدانید که صرف نظر از اینکه چه احساسی دارید تنها نیستید و تا ابد نیز ادامه نخواهد داشت . با افرادی که دوستشان دارید تماس بگیرید و با پزشک خود قرار ملاقات بگذارید . آنها میتوانند به شما کمک کنند شکاف های موجود را پر کنید و شما را یک قدم به احساس عاطفی نزدیکتر کنند . بی حسی عاطفی چیزی نیست که ناگهانی اتفاق بیفتد. معمولاً با بدتر شدن یک اختلال زمینهای (مانند افسردگی یا زوال عقل) در طول زمان به آرامی ایجاد میشود . اگر نگران بی حسی عاطفی هستید یا هر یک از علایم زیر را دارید با پزشک یا متخصص سلامت روان تماس بگیرید . شما مضطرب هستید. در تعامل با افراد دیگر مشکل دارید . شما مبتلا به یک بیماری روانی تشخیص داده شده اید و علایم در حال بدتر شدن است . مشکلات شناختی مانند فراموش کردن وقایع اخیر دارید . ممکن است پس از قرار گرفتن در معرض ضربه یا پس از سکته مغزی احساس بی حسی ناگهانی احساس کنید . اگر بدون هیچ توضیحی تغییرات قابل توجهی در احساسات یا عملکرد خود داشتید به اورژانس بروید . سخن آخر : احساس بی حسی عاطفی بعد از یا در طول یک رویداد بسیار استرس زا غیرعادی نیست . همچنین ممکن است فرد متوجه احساس موقتی گسستگی یا قطع ارتباط با بدن و دنیای خارج شود . بی حسی عاطفی می تواند نشانه ای از استرس شدید باشد . همچنین ممکن است نشان دهنده یک وضعیت سلامت روانی پایدارتر مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا اختلال مسخ شخصیت باشد. افرادی که علایم شدید و مداوم یا مکرر را تجربه می کنند باید به دنبال مشاوره پزشکی باشند . برگرفته از اینترنت : https://pezeshket.com
روانشناسی
،افسردگی
،درمان
،بی_عاطفی
افسردگی یکی از مشکلات جدی جامعه امروزی است که بیشتر افراد بصورت خفیف یا شدید با آن درگیر بوده و یا قبلا آن را تجربه کرده اند . با توجه به اهمیت بالای موضوع در این مطلب قصد داریم اطلاعات کاملی را در خصوص افسردگی و نحوه درمان آن به شما عزیزان ارایه کنیم . اگر خودتان یا نزدیکانتان در معرض افسردگی قرار دارید و یا به آن مبتلا هستید پیشنهاد می کنیم حتما در ادامه با ما همراه باشید . افسردگی چیست : افسردگی حالتی است که در آن، شخص روحیه و نشاط بالایی نداشته و یا به کلی فاقد روحیه و نشاط لازم برای زندگی است . این وضعیت بسته به میزان سطح افسردگی و نوع آن می تواند موجب احساس پوچی ، تنهایی، درماندگی و ده ها مورد دیگر در شخص افسرده شود که حتما می بایست برای جلوگیری از خودکشی و یا حادتر شدن مشکل سریعا تحت درمان قرار گیرد . دلایل ابتلا به افسردگی چیست : برای ابتلا به افسردگی نمی توان یک دلیل قطعی آورد زیرا در بیشتر مواقع این بیماری با ترکیب چند علت متفاوت اتفاق میافتد . این علت ها ممکن است فیزیولوژیکی بوده و یا به خاطر شرایط و سبک زندگی شخص باشد . تشخیص ریشه افسردگی به عهده روانشناس متخصص است اما یکسری دلایل که در بیشتر افراد یکسان بوده به شرح زیر می باشد : سابقه خانوادگی : اگر در خانواده ی شما شخصی وجود دارد که دچار افسردگی شده باشد احتمال اینکه شما نیز درگیر افسردگی شوید بالا می رود . سابقه اتفاق تلخ در کودکی : اتفاقات تلخی که در کودکی برای فرد می افتد تاثیر بالایی بر نحوه واکنش نشان دادن وی به اتفاقات می گذارد . افرادی که موارد تلخ برایشان اتفاق افتاده در بزرگسالی به طور متفاوتی تصمیمات خود را میگیرند و در مواجهه با حوادث ناگوار آسیب پذیر تر هستند . ساختار مغز : در مواردی که لوب جلویی مغز شما فعالیت کم تری دارند احتمال ابتلا به افسردگی بالا خواهد رفت . البته دانشمندان بطور کامل نمی دانند که کم شدن فعالیت این قسمت از مغز بعد از ابتلا به افسردگی اتفاق میافتد و یا قبل از آن . بیماری های زمینه ای : داشتن یکسری از بیماری ها و شرایط خاص می تواند احتمال ابتلا به افسردگی را بالا ببرد . بیماری هایی مثل بی خوابی مزمن ، درد های مزمن و بیش فعالی . مصرف مواد مخدر و مشروبات الکی : سابقه ی مصرف مواد مخدر و اعتیاد به الکل نیز تاثیر به سزایی در ابتلا به افسردگی دارد . حدود ۱۱ درصد از افرادی که به مواد مخدر و الکل اعتیاد دارند به افسردگی نیز مبتلا هستند . به علاوه دلایلی که ذکر شد دلایل زیر نیز ممکن است منجر به ابتلا به افسردگی شود : • پایین بودن اعتماد به نفس و انتقاد بیش از حد شخص از خود . • سابقه شخصی برای ابتلا به بیماری های روانی دیگر . • مصرف داروهای خاص . • اتفاقات ناگوار و استرس زا مانند از دست دادن یک شخص عزیز ، مشکلات اقتصادی و غیره . شناخت انواع مختلف افسردگی در جهت درمان : افسردگی افراد با توجه به شدت و میزان افسردگی و علائم آن دسته بندی می شود . برخی از افراد تنها علایم افسردگی را در حد کمی تجربه می کنند و در دوره ای کوتاه افسردگیشان بر طرف می شود برخی دیگر نیز افسردگی را در طولانی مدت و با شدت بالا تجربه می کنند . اختلال افسردگی وخیم : این نوع از اختلال افسردگی شدت بالایی دارد و با توجه به شدت علایمی که شخص از خود نشان می دهد قابل تشخیص است . در این نوع احساس ناراحتی ، ناامیدی و بی ارزش بودن هرگز از شخص دور نمی شود و همواره با او همراه است. این احساسات بطور خودکار از بین نمی روند و قطعا نیازمند کمک گرفتن از یک روانشناس با تجربه است . اگر شما ۵ تا از علائم افسردگی را حداقل به مدت ۲ هفته تجربه کرده باشید ، دچار این نوع از افسردگی شدید. اختلال افسردگی مداوم : این نوع از افسردگی نسبت به نوع قبل خفیف تر است اما بطور مداوم همراه با شخص می ماند. برای اینکه افسردگی شما جزو این دسته جای بگیرد باید حداقل به مدت دو سال علایم افسردگی را داشته باشید افسردگی مداوم زندگی افراد را خیلی بیشتر از افسردگی وخیم تحت تاثیر قرار می دهد زیرا مدت زمان طولانی تری شخص را همراهی می کند . افسردگی درمان پذیر است اما نکته حايز اهمیت این است که حتما به پروتکل درمانی خود وفادار باشید و عمل کنید . در صورتی که روند درمانی را نصفه رها کنید درمان شما بیشتر به تعویق خواهد افتاد و علايم شدید تر خواهند شد . مهمترین علایم افسردگی : در زیر به مهمترین علایم افسردگی اشاره شده است . لازم به ذکر است این موارد می تواند بصورت کوتاه مدت برای همه بوجود بیاید اما اگر علایم ذکر شده بیش از دو هفته بصورت مداوم وجود داشته باشد می توان گفت شخص افسرده شده است . علایم اصلی افسردگی بشرح زیر است اما تشخیص افسردگی و همچنین سطح آن می بایست توسط روانشناس انجام شود : • گریه کردن ، ناراحتی و غمگین بودن • کاهش سطح انرژی و شادابی • احساس اضطراب و بی قراری • کاهش یا افزایش اشتها • کاهش یا افزایش خواب • کاهش توان تمرکز و حافظه • کاهش قدرت تصمیم گیری • احساس گناه ، ناامیدی و پوچ بودن • احساس بی ارادگی و عدم وجود شوق و انگیزه راهکارهای کاهش و درمان افسردگی : از راهکارهای موثر در کاهش افسردگی می توان به موارد زیر اشاره نمود : • ورزش کردن و پیاده روی به منظور ترشح هورمون آندورفین که شادی آفرین است . • گوش دادن به موسیقی شاد و عدم گوش دادن به موسیقی غمگین • معاشرت کردن با افراد شاد و شوخ طبع و عدم معاشرت با افراد غمگین • رفتن به مسافرت و لذت بردن از طبیعت • حل کردن مساله • فکر نکردن به گذشته و سرگرم کردن خود • تغییر دکوراسیون خانه یا محل کار • خرید کردن برای خانم ها • توکل کردن به خدا و پیشه کردن صبر و بردباری • مشارکت در انجام کارهای خیر و خداپسندانه • انرژی و تفکر مثبت داشتن بواسطه مثبت اندیشی • در حال زندگی کردن و عدم درگیر کردن ذهن به آینده که موجب استرس و نگرانی می شود . • مدیریت زمان و برنامه داشتن برای خود و عمل به آن • نداشتن انتظار نابجا و بیش از حد از خود و دیگران • انجام دادن کارهایی که دوست داریم آنها را انجام دهیم. • دوری کردن از مصرف مشروبات الکلی ، دخانیات و مواد مخدر • کم کردن مصرف اینترنت و گوشی ( کم کردن تاثیر تکنولوژی در زندگی ) مراجعه به روانشناس برای درمان افسردگی : همانطور که گفته شود راهکارهای فوق موجب کاهش افسردگی می شود اما درمان افسردگی بصورت کامل در تخصص مشاور روانشناس است. راهکارهای درمانی برای افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است و برای درمان کامل می بایست حتما به یک روانپزشک مراجعه نمایید .منبع اینترنت سایت دکتر جبلی https:///depression .https://drjebeli.com