صدای پای آب میآید و نسیم روحبخش بهار ز جنبش روحبخش بهار خبرها زیاد رسیده است از باغ ، قرار خواب و سردی زمستانی رفته است کنار لباس سپید شادی و عروس زیبای بهار ، نشسته است امروز دیدمش بر تخت روان قرار گرفت است بنوبت آرایش جهان ، شکوفه ها زده است بیرون جوانه ها بیدار برون رفته است سردی از خاک ، ز گرمی نور و مهر فروزانش اثر نموده است دعای پیران روزگار برای زندگی بهتر سپیدی دلها شنیده شده صدای زود هنگام گامهای بهار ، چه بیداد خزانی بود امسال پس از بیماری و رنج زندانها !؟ چه گلهای سرخی که نریخته شد در خیابانها چه سرهایی که نرفت بالا چه دلهایی که شکسته نشد !؟ ولی دوباره آمد پیام آشتی ز بهار !؟ که یک سپاه اردویی ز آسمان در راه است نه داغی میزند بر دل و نه سوزشی بر پا نه جاری میکند سرخی خون و نه میفرستد اشک و سوزش و آه نه گوشی ز خود میدهد آزار و نه رنجی بسیار تو خود ببین شاهکار لایزال خلقت عروس زیبای بهار ، به رنگ سبزه به جاری آب به چتر گل به قرمزی لاله نگه کن بسیار به آوای بلبل گوش نترس ز فریادها که این صدا باشد صفای زود هنگام پای بهار ، ز بوی عطر گل نرگس و سبزه اشارت باشد که زنده گردد بزودی خاک ایران ز یمن قدمهای عروس بهار .
ببار ای برف دانه دانه خوشرنگ و زیبا بزن رنگ سپیدی روی کوه دشت و صحرا نماند رنگی از سیه روزی پلیدی بزن بر این قلم بسیار و بسیار اگر این آسمان دلها گرفتست بجایش خوشحال بنما لااقل مردم کشاورز بچه ها بسیار بسیار ببار ای برف دانه دانه خوشرنگ و زیبا . باز انگار گله ی من با خدای دیشب مستجاب شد با بانگ سحر گاهی بارش برف بیامد و فراموش گردید این حرفها روی هر بام و درخت پر ز قندیل آب و آینه ها می بینم و تعجب میکردند فوج فوج گنجشگان از بارش برف و بی هراس از غم آب !؟ و چه زیباست در این ماتم و سوز و سرما این عروس زیبای سپید پوش زمستانی به ما میخندد !؟ باز یادم افتاد ز رنج و درد کودکان کار سوزش برف و مکافات حیات در اینجا و چه سخت است بلرزد عرش خدا با کودکی در میان برف و هیاهوی زمان و من خوش باور منحنی ها را دوباره یک کلاه کرده بودم بر سرم پای بخاری اینجا !؟ و چه سخت است بلرزد این کودک کار !؟ داشت کم کم یادمان میرفت که زمستان با برف است !؟ امروز برف آمد لااقل نسل جدید خاطره هایی با برف داشته باشند . در این زمانه مشتی دانه برای پرندگان آزاد بپاشید که صدای آنها با سردی زمستان خاموش نشود !؟ آدم برفی ساختن و سرسره بازی و برف بازی باز به بازیهای بچه ها در کنار گیم نت و سر بردن در گوشیها اضافه شد اگر بازی آن را نساخته باشند قدری آمدن در فضای باز لذت بخش است . چه برف بیاید یا نیاید و چه روز روشن و گرم باشد یا تیره و سرد میدانم که هرگز نام و یادت در دل ما فراموش نخواهد شد ای جانباخته ی پاک وطن و آزادی ...
زمستان
،برف
،سپید
،طبیعت
من سرمای سخت زمستان را به امید دیدن چهره ی بهاری ات تحمل میکنم هر چند ثانیه ثانیه های این زمان یکسال باشد . آخرین نورهای آتشکده ها را به نام خدا خراب کردیم و خشت ها و خاکش را به دور افکندیم غافل از اینکه خدا را باید در محبت و صفا و یکرنگی و انسانیت پیدا کرد نه بر مناره های بلند و کاشی های معرق و خشت های طلا !؟ و من امروز تمثیلی از خدا دیدم که چه سریع و بادپای به نزد گلهای بی رمق و درختان شکسته از جفای روزگار میرفت و لبهای ترک خورده و خشکیده ی یک باغ را بارانی میکرد و من هنوز درب در نشسته بودم تا پدرم بیاید و نماز خواندن مرا ببیند تا دوچرخه ای که قول داده بود بخرد !؟ چقدر سخت است رها کردن دنیاپرستی و نگه داشتن ایمان واقعی و پاک بودن را در این زمانه که جرات ورزی در گناه را زرنگی ، پاکی و صفای دل را سادگی ، حرف حق گفتن را نشانه ی دیوانگی و ارزش دیگران را صفرهای حبابی اموال میپندارند . آنقدر مشکلات و مصائب در دنیا فراگیر شده است که اگر هم روزی خواستی بیایی شاید فقط بتوانی نیم نگاهی به این تیرگیها کنی و خیلی زود کلید قیامت را خداوند روشن کند !؟ پدرانمان در گذشته ها سردی سوز سرما را با داستانهای پهلوانان و شعر و ترانه و شادی بر ما ناپیدا میکردند ولی آیا در این عصر و زمانه هفته ای شده که به گورستان نرویم یا خبر ناگواری نشنویم !؟ چه سخت است تن و روحت در سرمای زمستان و داغ عزیزان بلرزد !؟ چه اسطوره ای بالاتر و ارزشمندتر از پدر فرتوت و کارگری در این عصر و زمونه میتوان شناخت که با درآمد اندک از سپیده دم تا پاسی از شب کار میکند تا بتواند خرج زن و زندگی و خانواده اش را در این گرانی و قیمت های بالای اجناس مهیا کند !؟ کاش ما هم مانند اصحاب کهف لااقل مدتی به خواب میرفتیم و در دوره و زمانی بهتر بیدار میشدیم به شرطی که مردم متوجه نمیشدند و این یک رمز و راز بود !؟ با هر قدر مقاومت و سرسختی که سردی زمستان بکار برد بالاخره پرچم سفید را بالا برد و در بارش برف تسلیم شد و رنگ سپید همه جا را فراگرفت و این نشانه ی بهار پرآبی خواهد بود که باید امیدوار بود به فردای بهتر و سرسبزی که در پیش رو داریم .