✅ پس از حمله بی رحمانه عربها به ایران حداقل کلماتی را به عناوین ۱۱۰ حرفه، شغل و یا اصناف، به زبان فارسی ما تحمیل کردند که خدوراشکر در حال فراموشی است. صبّاغ: رنگرز، رنگفروش سکّاک: چاقوساز، سکهزن، آهنگر بزّاز: پارچه فروش دقّاق: آرد فروش خرّاط: تراشکار، چوب تراش نجّار: درودگر، چوبساز بقّال: ترهفروش غلهفروش حدّاد: آهنگر، آهنفروش، زندانبان صیّاد: شکارچی قنّاد: شیرینیپز دبّاغ: پوستفروش رزّاز: برنجفروش، برنجکوب خزّاف: سفالکار علّاف: علوفه فروش سرّاج: سازندهٔ زین اسب قصّاب (جزّاز): گوشت فروش طبّاخ: آشپز خبّاز: نانوا فصّاد: رگزن-حجامت کننده نبّاش: قبرکـَن، کفن دزد دلّال: واسطه معامله خرّاز: فروشنده لوازم خیاطی کفاش: دوزندهٔ کفش، مشکدوز، دلّاک: کیسهکِش حمام و سلمانی غسّال: مرده شوی غوّاص: مرواریدیاب، فرورونده در آب سمّاک: ماهیفروش طیّار: خلبان عقّاد: عقدکننده، سازنده نخ و تکمه طراح: طرحریز، نقشهکش سیّاح: جهانگرد و گردشگر بنّاء: خانه ساز جلّاد: مجری فرمان قتل جرّاح: شکافنده بدن بیمار برای علاج رقّاص: رقصنده در مجالس حجّار: سنگ تراش حلّاج: پنبه زن ندّاف: پنبه زن، لحاف دوز صفّار: رویگر، رویفروش، مسگر عطّار: عطرفروش، داروفروش جبّار: شکسته بند سقّاء: آب فروش هزّال: دلقک، لطیفهپرداز ختّان: ختنهکننده خمّار: باده فروش طنّاز: خنداننده تمّار: خرمافرش عصّار: روغن ساز رمّال: فالگیر خطّاط: خوشنویس، خوشنگار رحّال: آنکه کجاوه و پالان شتر سازد سبّاک: لولهکش حمّال: باربر همّاز (لمّاز): آبرو ریز و عیبجو نمّام (درّاج): سخنچین زیّات: روغنفروش شجّار: دانشمند گیاه شناس کفّاش: سازنده یا تعمیرکار پاپوش ضرّاب: سکه زن مدّاح: ستایشگر، خواننده شعر آیینی نسّاج: بافنده پارچه و جامه کنّاس: رفتگر، تخلیهگر آب چاه مشّاط: آرایشگر سنّان: دندانساز فرّاش: خدمتکار فنّان: هنرمند نقّاش (رسّام): تصویر گر سلّاخ: آنکه پوست حیوان را میکـَنـَد. شمّاع: شمع ساز ملّاح (بحّار): ناخدا، کشتیبان فلّاح: کشاورز، برزگر نرّاد: نرد باز نقّال: قصهگو، افسانهگو جمّال: شتربان صرّاف(فلّاس): داد و ستدکنندهٔ پول صیّاغ: زرگر، جواهرساز، ریختهگر کسّاح: برف روب، خاک روب ثمّار: میوه فروش لبّاد: نمد مال، نمدفروش دبّاس: دوشاب ساز، شیره پز طبّال: طبل زننده دهل زن خیّاط: دوزنده قصّاف(لعّاب): بازیگر حرّاض: گچکار، آنکه گچ در کوره پزد عکّاس: آنکه عکس برمیدارد ورّاق: کسی که کتاب را صحافی کند صحّاف: مصحفساز، دوزندهٔ کتاب فخّار: سفالگر، سفالپز حکّاک: نگینساز، مُهرساز دوّات: سازنده آلات از مس فحّام: ذغال فروش طرّاز: نگارگر جامه، زینتگر خشّاب: چوبفروش حفّار: چاهکن، گورکن، کاوشگر طرّار: راهزن، دزد، جیببر نقّار: آنکه بر سنگ یا چوب کندهکاری کند. خطّاب: سخنران، مسلط به خطبه لحّام: جوشکار، لحیم کار طحّان: آسیابان سیّاف: شمشیرگر شمشیر ساز نعّال: نعل بند خیام: چادر دوز، خیمه دوز نصّاب: نصبکننده سبّاح: آب ورز، شناگر عشّاب(حشّاش): ادویهساز، گیاهشناس خشّاب: چوبفروش جشّار: ستوربان، صاحب چراگاه اسب لبّاف: جوالباف، پلاس باف 🇮🇷فارسی را پاس بداریم و زبان و خاک خود را به بیگانه هرگز نسپاریم.🇮🇷 برگرفته از گروه سیمای بخش باغبهادران در ایتا به آدرس