تفنگت را زمین بگذار... تفنگت را زمین بگذار ، که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار ، تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن ، من اما پیش این اهریمنیابزار بنیانکن ، ندارم جز زبانِ دل دلی لبریزِ از مهر تو ای با دوستی دشمن ، زبان آتش و آهن زبان خشم و خونریزی است ، زبان قهر چنگیزی است بیا ، بنشین ، بگو بشنو سخن ، شاید فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید برادر ! گر که میخوانی مرا ، بنشین برادروار تفنگت را زمین بگذار ، تفنگت را زمین بگذار ، تا از جسم تو این دیو انسانکش برون آید . تو از آیین انسانی چه میدانی ؟ اگر جان را خدا داده است چرا باید تو بستانی ؟ چرا باید که با یک لحظه غفلت ، این برادر را به خاک و خون بغلتانی ؟ گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی و حق با تو ست ولی حق را ـ برادر جان ـ به زور این زبان نافهم آتشبار نباید جست ... اگر این بار شد وجدان خوابآلودهات بیدار ، تفنگت را زمین بگذار ... شعر از فریدون مشیری
درود بر شما : به وب سایت مجید شمس باغبادرانی خوش آمدیدمطالب،مقالات،تاریخی،فرهنگی،ادبیات،طنز،شعر،روانشناسی ، مشاوره خانوادگی،شغلی،تحصیلی،کارآفرینی،حل اختلافات ، تبلیغات،گردشگری،اکوتوریسم میباشد،این نوشتارها به هیچ گونه حزب و یا گروه خاصی وابسته نمیباشد و بر اساس ادبیات عامه ، طنز و زبان مردم و تاریخ شفاهی تنظیم شده است ، هر گونه سوء استفاده از مطالب و یا بهره برداری از عنوان ، نام ، شغل ممنوع است و طبق قانون قابل پیگیری است ، به آشنایانتان معرفی فرمایید ، در صورت خواهان ارتباط با اینجانب یا پرسش و مشاوره در زمینه های تحصیلی شغلی سازشی روانی با شماره ی اینحانب میتوانید تماس بگیرید یا در پیام رسان ایتا یا وات ساپ پیام بفرستید . شماره ی همراه : ۰۹۱۳۷۲۸۵۳۵۷ با سپاس