دیشب به دوستم گفتم تو هنوز زنده ای ... البته شوخی کردم منظورم این بود که چقدر شاد و خندان و امیدواری !؟ و این فشار زندگی تو را فسیل نکرده است !؟ اما امروز هر از چند گاهی به او پیام دادم و او پاسخ نداد و من ترسیدم که آیا او هنوز زنده است !؟ * * * * * اگر می دانستیم سزای پا نهادن از غارهای تاریک و نمناک در دل کوه و آب و سبزه ، خوراک سرب و ذرات معلق و فست فود بود . ساعت زمان را بر زمین می کوبیدیم و در کاشانه هایمان می ماندیم هر چند که همسایه هایمان حیوانات بودند ...!؟ * * * * * مثل صخره بمان جاوید و سرسخت و پایدار ، در این زمانه که در باغ دلت قصه شد وزش باد بهاری ... تو بمان به نشان شاخبرگی در کوهها که از آن بالادست بر سر دستهایش به نیایش می تراود زمزمه ی پایداری در هوا ، و در این پژواک سرد دره ها می بخشد شادی و موج خنده ها ... مثل صخره بمان در این زمانه که دل های مردم خاکی است . * * * * * چه کسی درب را خواهد زد و ما را بیدار !؟ انگار خروسی در ده نمانده است. همه طعمه ی شغالان و روبهان شده اند ... اما نوری دارد از مشرق سوسو میزند... انگار می بینمش در تاریکی ها ، از سمت برآمدن خورشید ، از یک ستاره ی آبی که نورش را در ظلمت سرد می پاشید و چه زیبا و وصف ناشدنی بود آن شب تاریک ... با یک سبد نور در دستانش و شاخه ای از گل سرخ در دستان و چهره اش که از آینه به قرض گرفته بود و برق نگاهش دلهای بیقرار ما را سلاخی می کرد ... او که بود !؟ او مسافری خسته از تاریخ بود ...
درود بر شما : به وب سایت مجید شمس باغبادرانی خوش آمدیدمطالب،مقالات،تاریخی،فرهنگی،ادبیات،طنز،شعر،روانشناسی ، مشاوره خانوادگی،شغلی،تحصیلی،کارآفرینی،حل اختلافات ، تبلیغات،گردشگری،اکوتوریسم میباشد،این نوشتارها به هیچ گونه حزب و یا گروه خاصی وابسته نمیباشد و بر اساس ادبیات عامه ، طنز و زبان مردم و تاریخ شفاهی تنظیم شده است ، هر گونه سوء استفاده از مطالب و یا بهره برداری از عنوان ، نام ، شغل ممنوع است و طبق قانون قابل پیگیری است ، به آشنایانتان معرفی فرمایید ، در صورت خواهان ارتباط با اینجانب یا پرسش و مشاوره در زمینه های تحصیلی شغلی سازشی روانی با شماره ی اینحانب میتوانید تماس بگیرید یا در پیام رسان ایتا یا وات ساپ پیام بفرستید . شماره ی همراه : ۰۹۱۳۷۲۸۵۳۵۷ با سپاس