ای پسر ، غصه نخور ، ی روز خوب ، آخروش ، میاد ، چرخ روزگار اگر با ما نساخت ، و میزنه بر گرده مون ، بی امون ، این ضربه ها ، بازام انگار ، میره و میتابه و ، ی روز خوب ، آخروش ، میاد ، بس که رفتیم سر قبرا ، و زدیم بر ، سرمون ، ما، همگی تو این سالا ، آخرش جشن و سروره ، آباجی و داداشی ، ته نامه رابوخون ، ی روز خوب ، آخروش میاد ، دیشب از کابوس و ترس و کف دستای بی مو ، و خالی ، دربدر تو فکر ، بچه ها وحرف ننه ها ، تو این شب عید ، این روزا ، آخر سالا ، یهویی اومد تو خوابم روح ، اون ننه ، مادرپیر ، گفت بچه ، اوی ننه، این قدر نخور غم و غصه ی ، دربدی ، آخروش یهویی ، هم ، پیر میشی ، سکته هم ، نکنی و نمیری ، شایدوم ی دفعه هم ، ی دفعه، ممکنه، زمین گیر ، هم بشیا ، بعدوشام ، گفت به من ، با خوشی و سرخوشی، هوی ننه گوش بده ، سر به هوا، از همه جا ، همه جا پره، ای ، ننه، توی بهشت و ، پیش ما ، بهشتیان ، با هم میگند ، همگی ، در به گوشی ، و تو جمعا، به خدا ، دیشبم ، شنیدم ازشون تو خبرا ، ی روز خوب ، ننه گوش بکن ، آخروش میاد ، داد زدم تا کی، همش قول و وعید ، تو خالی ، بس کنید ، همش ، به ما دادید ، همش حرف مفت و تو خالی ، سخنان رنگی و ادای ، آدمای ، رمالی !؟ گرگا را آخروشام ، رها کردید ، تو خونه ، مهمون ما ، وای ، خدایا ، چپون شده، از کله صبح ، بیکار و ، دربدر ، تو صحراها ، صبح زود شد و بازام ، همش غر غر ، این زن و حرفای ، نداری ، سرما و فیش آب و برق و گاز و صورت حساب ، رومالی ، خرخونی ، مداوم ، و حرفای ، ی سناری ، وعده دادن ، مدام ، به مردمان ، جیب خالی ، به خودم ، نهیب زدم این که باشد ، کار اونا و ماها ، همش دیدن ، ی فیلم تکراری ، به خودم قسم دادم ، که حالم ، اگه خوب نشه، یا که حال مردم و دوست و کناری ، ول می کنم ، به خدا و ، میروم تو ، سال نو، دربدری ، در کنار قبرسونای کنار خونه و زندگی ، میرم اونجا ، ی چادر میزنم و پنجا اوو و قوت و غذا ، بد بیاری !؟ هی میخونم ، و میگم به مرده ها ، حال و قضای خود ، و این مردمای ، دست خالی ، تا یکی ز قبرا ، دربیاد و بگد ، مرگتون چیه، سرمون درد گرفت ، بچا ، این همه زاری ، چیه ، به خدا !؟ یا بکند چاره ما را ، هم ، دوا ، یا که حرفمون را ، خوب ، بشنود ، و ببره ، نزد خدا، اون بالاها ، کار خوبی اس که من ، پسندیدم ، والا به خدا ، هم ثوقاب داره ، رفتن نزد ، مرده ها ، و هم راحت میشی از غم ، و این ، غصه ها ، تو نه انگار که از اولش ، به دنیا اومده بودی ، توی این ، ملک و زمون ، می نشینیم ، تا که یا بمیریم یا بشد ، حالمون ، خوب ، بهتر ، از این حال و ، حالاها ...
درود بر شما : به وب سایت مجید شمس باغبادرانی خوش آمدیدمطالب،مقالات،تاریخی،فرهنگی،ادبیات،طنز،شعر،روانشناسی ، مشاوره خانوادگی،شغلی،تحصیلی،کارآفرینی،حل اختلافات ، تبلیغات،گردشگری،اکوتوریسم میباشد،این نوشتارها به هیچ گونه حزب و یا گروه خاصی وابسته نمیباشد و بر اساس ادبیات عامه ، طنز و زبان مردم و تاریخ شفاهی تنظیم شده است ، هر گونه سوء استفاده از مطالب و یا بهره برداری از عنوان ، نام ، شغل ممنوع است و طبق قانون قابل پیگیری است ، به آشنایانتان معرفی فرمایید ، در صورت خواهان ارتباط با اینجانب یا پرسش و مشاوره در زمینه های تحصیلی شغلی سازشی روانی با شماره ی اینحانب میتوانید تماس بگیرید یا در پیام رسان ایتا یا وات ساپ پیام بفرستید . شماره ی همراه : ۰۹۱۳۷۲۸۵۳۵۷ با سپاس